اتمام حجت عبدالرحمن بن ابى ليلى با غدير
1. عبدالرحمن بن ابى ليلى حديث غدير را چنين نقل كرده است: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در روز غدير خم على عليه السلام را مقابل مردم آورد و به آنان معرفى كرد كه او صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى است. [ اثبات الهداة: ج 2 ص 104 ح 428. ]
2. روزى عبدالرحمن در حضور اميرالمؤمنين عليه السلام بپا خاست و عرض كرد: چگونه ما مى توانيم بگوييم آنان كه قبل از شما خلافت را به دست گرفتند از شما نسبت به آن سزاوارتر بودند؟ اگر چنين چيزى بگوييم پس چرا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بعد از حجة الوداع تو را منصوب كرد و فرمود: 'مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...'. [ بحارالانوار: ج 29 ص 582 ح 16. ]
اتمام حجت عمران بن حصين با غدير
عمران بن حصين واقعه ى غدير را اينگونه نقل كرده است: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: شما از من پرسيديد كه صاحب اختيارتان پس از من كيست، و من به شما خبر دادم. سپس دست على بن ابى طالب عليه السلام را در غدير گرفت و گفت: 'مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...'. [ اثبات الهداة: ج 2 ص 173 ح 803. ]
اتمام حجت زيد بن ارقم با غدير
1. زيد بن ارقم كسى است كه در غدير بالاى سر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شاخه هاى درختان را بالا گرفته بود تا هنگام سخنرانى به آن حضرت برخورد نكند. طبعاً او هنگام معرفى و بلندكردن اميرالمؤمنين عليه السلام توسط پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نزديك تر از همه شاهد ماجرا بود. او كسى است كه متن كامل خطبه ى مفصل پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در غدير را به خاطر سپرد و براى نسلهاى بعد نقل كرد. [ العددالقوية: ص 169. التحصين: ص 578. الصراط المستقيم: ج 1 ص 301. ]
2. شخصى مانند زيد بن ارقم كه در غدير اين مقدار به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نزديك بود در موقعيت حساسى نياز به شهادت او درباره ى غدير بود. در كوفه اميرالمؤمنين عليه السلام از او خواست تا برخيزد و درباره ى غدير در پيشگاه مردم شهادت دهد. ولى او برنخاست و شهادت نداد و ادعا كرد غدير را فراموش كرده است!!!
در آنجا اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اگر دروغ مى گويى خدا چشمانت را كور كند. او از مجلس بيرون نرفته كور شد و بين مردم به نفرين شده ى اميرالمؤمنين عليه السلام شناخته شد. او بعد از ديدن اين معجزه قسم ياد كرد از آن پس هر كس درباره ى غدير بپرسد آنچه را ديده و شنيده بيان كند و شهادت دهد. [ بحارالانوار: ج 31 ص 447، ج 37 ص 199. الغدير: ج 1 ص 93. ]
3. برادر زيد بن ارقم مى گويد: روزى با زيد نشسته بوديم كه اسب سوارى از سفر رسيده آمد و سلام كرد و سراغ زيد را گرفت و به او گفت: من از منطقه ى فسطاط مصر آمده ام تا حديثى را كه از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به ياد دارى از تو سؤال كنم و آن حديث غدير در ولايت على بن ابى طالب عليه السلام است. زيد ضمن بيان مفصلى از ماجراى غدير گفت: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در غدير برفراز منبر فرمود: اى مردم، چه كسى بر شما از خودتان صاحب اختيارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش. فرمود: 'خدايا شاهد باش، و تو اى جبرئيل شاهد باش' و اين را سه مرتبه فرمود. سپس دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و او را به سوى خود بلند كرد و فرمود: 'مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...'، و اين را نيز سه مرتبه فرمود. [ بحارالانوار: ج 37 ص 152. ]
4. عطيه عوفى به زيد بن ارقم گفت: دوست دارم ماجراى غدير را از تو بشنوم. زيد گفت: در غدير هنگام ظهر بود كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بيرون آمد و سپس در حالى كه بازوى على بن ابى طالب عليه السلام را گرفته بود گفت: اى مردم، آيا قبول داريد كه من نسبت به مردم صاحب اختيارتر از خود آنانم؟ گفتند: آرى. فرمود: 'مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ'. [ بحارالانوار: ج 37 ص 149. ]