اتمام حجت براء بن عازب با غدير
براء بن عازب نيز كسى بود كه در غدير به كمك زيد بن ارقم شاخه هاى درختان را از بالاى سر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بلند كرده بود تا حضرت در كمال آرامش سخنرانى كند. او كه در غدير از همه به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نزديكتر بود، وقتى اميرالمؤمنين عليه السلام در كوفه از او خواست تا درباره ى غدير در حضور مردم شهادت دهد، سرباز زد و به نفرين حضرت گرفتار شد.
او بعدها از عمل خود پشيمان بود و داستان غدير را نقل مى كرد و چنين مى گفت: با
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در سفر حج بودم كه در غدير پياده شديم. دستور نماز جماعت داده شد و بين درختان براى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله جارو زده شد. حضرت نماز ظهر را خواند و دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و فرمود: 'من كنت مولاه فعلى مولاه...'. [ بحار الانوار: ج 37 ص 149. ]
اتمام حجت شريك با غدير
از شريك نخعى قاضى پرسيدند: چه مى گويى درباره ى كسى كه از دنيا رفته و نسبت به ابوبكر معرفتى ندارد؟ پاسخ داد: چيزى بر عهده ى او نيست. گفتند: اگر نسبت به على عليه السلام معرفت نداشت چطور؟ گفت: در آتش است، زيرا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در روز غدير او را به عنوان عَلَم و راهنما بين مردم منصوب كرد و فرمود: 'مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ'. [ المسترشد: ص 270 ح 81. ]
اتمام حجت ام سلمه با غدير
ام سلمه همسر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله كه در غدير حاضر بود، حديث غدير را چنين نقل كرده است: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: 'مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ'. [ اثبات الهداة: ج 2 ص 149 ح 652. ]
اتمام حجت خوله حنفيّه با غدير
وقتى مالك بن نويره رئيس قبيله ى بنى حنيفه با استناد به غدير از بيعت با ابوبكر سرباز زد، خالد بن وليد با لشكرش مردان قبيله را كشتند و زنانشان را اسير گرفتند و به مدينه آوردند. خوله ى حنفيّه نيز دخترى از آنان بود كه به عنوان اسير او را وارد مسجد كردند. در آنجا او به اميرالمؤمنين عليه السلام عرض كرد: شما كيستى؟ حضرت فرمود: من على بن ابى طالبم؟ حنفيّه عرض كرد: پس تو همان مردى هستى كه
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در غدير خم به عنوان عَلَم و راهنماى مردم برايمان منصوب كرد؟ حضرت فرمود: من همانم. حنفيّه عرض كرد: ما به خاطر تو غضب كرديم و به خاطر تو به ما حمله كردند و ما را اسير گرفته آوردند، چون مردان ما گفتند: ما صدقات اموالمان و اطاعت خود را در اختيار كسى قرار نمى دهيم مگر آن كسى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله او را براى ما و شما نصب كرده است. [ اثبات الهداة: ج 2 ص 32 ح 170. ]