اقرار انس بن مالك درباره غدير
انس بن مالك خدمتكار پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و از حاضران غدير است. او در
حساس ترين موقعيت- كه اميرالمؤمنين عليه السلام در كوفه از او خواست تا درباره ى غدير در حضور مردم شهادت دهد- از اين كار سرباز زد و به نفرين حضرت به مرض برص "پيسى" در پيشانيش مبتلا شد كه همه آن را مى ديدند و علتش را مى دانستند.
او پس از مبتلا شدن تصميم گرفت هرگز غدير را كتمان نكند. نمونه اى از آن چنين است كه گفت: من در روز غدير خم از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيدم در حالى كه دست على عليه السلام را گرفته بود فرمود: 'مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...'. [ اثبات الهداة: ج 2 ص 35 ح 147، ص 44 ح 179. ]
اقرار عمروعاص درباره غدير
معاويه نامه اى براى عمروعاص نوشت و در آن ضمن بدگويى به اميرالمؤمنين عليه السلام او را به يارى خود طلبيد. عمروعاص در پاسخ به نامه ى معاويه به عنوان رد سخن او فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام را برشمرد و از جمله نوشت: پيامبر در روز غدير خم درباره ى او فرمود: 'مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ'! [ الغدير: ج 1 ص 202. ]
اقرار حسن بصرى درباره غدير
حسن بصرى حديث غدير را اين گونه نقل كرده است: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله على را در روز غدير خم براى مردم منصوب كرد و فرمود: 'مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ'. [ اثبات الهداة: ج 2 ص 185. ]
اقرار عمر بن عبدالعزيز درباره غدير
مردى در شام به عمر بن عبدالعزيز گفت: من از مواليان على هستم. او هم دست بر سينه گذاشت و گفت: من هم به خدا قسم از مواليان على هستم. سپس گفت: عده اى برايم روايت كرده اند كه از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيده اند كه فرمود: 'مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ'. [ الغدير: ج 1 ص 210. ]