آيه: 113 لَيْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللّهِ آنَاء اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ - تفسیر نور سوره ال عمران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نور سوره ال عمران - نسخه متنی

محسن قرائتی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيه: 113 لَيْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللّهِ آنَاء اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ

ترجمه:

اهل كتاب همه يكسان نيستند، طايفه اى از آنها (به طاعت خدا) ايستاده، آيات الهى را در دل شب تلاوت مى كنند و سر به سجده مى نهند.

نكته ها:

اين آيه وآيه بعد، صفات خوب گروهى از اهل كتاب را بيان مى دارد كه عبارت است از قيام به اطاعت خدا، تلاوت كتاب آسمانى، سجده، امر به معروف و نهى از منكر و سرعت در كارهاى خير. شايد همين اعمال، بيانگرحبل اللّه در آيه قبل باشد.

همانگونه كه تلاوت قرآن براى مسلمين به همراه اقامه نماز مورد ستايش الهى است، (133) تلاوت كتب آسمانى، همراه با عبادت و سجده براى اهل كتاب نيزمورد ستايش است.يتلون... يسجدون

خداوند در اين آيه به ارزش علم، عمل، تداوم، نشاط و عشق و جهت داشتن اشاره كرده است. با كلمهيتلون به علم، با كلمهيسجدون به عمل، با عبارتاناءالليل به تداوم و با كلمهقائمة به عشق و نشاط و با عبارتآيات اللّه به جهت اشاره كرده است.

پيام ها :

1- خوبى وكمال را از هر گروه و طايفه اى كه باشد، بپذيريم و بدان اقرار كنيم. در كنار انتقاد از ديگران، از خوبى هاى آنان غافل نشويم.من اهل الكتاب امّة قائمة

2- يكى از راههاى جذب و دعوت ديگران، اقرار و اعتراف به كمالاتِ آنان است.من اهل الكتاب امّة قائمة

3- عبادت، نياز به همّت، جدّيت، عشق و آمادگى دارد.امّة قائمة

4- تلاوت آيات خدا و سجده هاى شبانه، موجب ستايش خداوندى است.يتلون آيات اللّه آناء الليل

5 - تلاوت آيات الهى وسجده به درگاه او، قيام به امر الهى است.قائمة يتلون

6- شب و بالاخص سحر، بهترين وقت براى مناجات است.آناء الليل

7- عالى ترين حالات عبادت، سجده است.وهم يسجدون


133-كافى، ج 2، ص 371.

/ 201