از مـجـمـوع آنـچـه گـفته شد چنين برمى آيد كه شبه جزيره عربستان در دوران جاهليت ، تمدنى يكسان و همانند نداشته است . برخى از نقاط آن مثل يمن از تمدنى به نسبت پيشرفته برخوردار بـوده ، قـسـمـتـهـاى شـمـالى ، تـمـدنـى مـتـوسـط و نـقـاط ديـگـر مثل حجاز فاقد تمدن بود.نـاگـفـتـه نـمـانـد كـه تـمدن عرب جاهلى در آن بخشهايى كه به نسبت از آن برخوردار بود با تـمـدن ايـران و روم و نـيـز تـمـدنـى كـه پـس از ظـهـور اسـلام در ايـن سـرزمـيـن پـديـد آمـد قابل مقايسه نبود.تمدن اسلامى ، عاليترين نظامهاى سياسى و اجتماعى را پديد آورد، علوم را در تـمـام شاخه هاى آن گسترش داد و انواع فنون را در جهان آن روز رايج ساخت ، چنان كه اروپاى متمدن كنونى را بايد پرورده خان گسترده علمى مسلمانان دانست .
فرهنگ و عادتهادر دوره جاهليت
اگر فرهنگ را مجموعه آداب و رسوم اجتماعى و اندوخته هاى معنوى بشر بدانيم ، آداب ، اخلاق و رسوم اجتماعى ملتها از موضوعاتى است كه بايد تحت عنوان فرهنگ ، مطالعه و بررسى شود.هـر چـنـد در دوران جـاهليت دو نوع زندگى يعنى صحرانشينى و شهر نشينى ديده مى شود، اما در فرهنگ آنها تفاوت چندانى به چشم نمى خورد. گفتنى است كه آنچه در اينجا مورد بحث قرار مى گيرد، فرهنگ مردم حجاز ـ خاستگاه اسلام ـ است .
خانواده
اسـاس خـانـواده در دوره جـاهـليت بر مرد سالارى استوار بود. مرد تكيه گاه خانواده و صاحب آن بـود.فـرزنـدان بـه پدران خويش نسبت داده مى شدند و حق مرگ و زندگى زن و فرزندان به دسـت مـرد بـود تـا جـايـى كـه مـى تـوانـسـت آنـان را بـه رهـن بـگـذارد يـا بـه فـروش برساند.^(99) مـردبـراى دفـاع از كـيـان خـانـواده و هـمـسـرش تـا پـاى جـان مـى ايـسـتـاد و بـه تـعـبـيـر ويـل دورانـت ((بـا تـمـام دنـيـا مـى جـنـگـيد)). با اين وجود، زن براى مرد حكم كالا را داشت و جزو دارايـى پـدر يـا شـوهر يا پسر به شمار مى رفت . زن هميشه خدمتگزار مرد بود و بندرت به مقام مشاوره با مرد دست مى يافت . وظيفه زن زاييدن فرزندان زياد، بويژه پسران جنگجو بود. هر مردى چند همسر داشت و هر وقت مى خواست آنان را از خانه بيرون مى كرد.^(100) رضـايـت زن در ازدواج شـرط نـبود و مصلحت انديشى پدر يا رئيس قبيله بود كه سرنوشت او را تـعـيـيـن مـى كـرد. ازدواجـهـا اغـلب فـاميلى بود، هر چند بنابر مصالح قبيله اى از روى اكراه با غـريبه نيز ازدواج مى كردند. ازدواج زن با قبيله بيگانه به اندازه اى دشوار بود كه در هنگام بدرقه عروس به خانه شوهر، پدر يا برادرش به او مى گفت : برو؛ اميدواريم پسر نزايى ... چـرا كـه براى ما دشمن مى زايى ، در حالى كه اگر با قبيله خودى ازدواج مى كرد به او مى گـفـتـند: زايمانت آسان باد، اميدوارم پسر بزايى و دختر نزايى ، از تو جمعى كه مايه عزت و شوكت جاويد باشند، به ظهور رسد.^(101) اسلام نظام مرد سالارى را تا حدود زيادى تعديل كرد، البته قيمومت مرد بر زن را پذيرفته ، ليـكـن نـه بـه مـعـنـاى سـلب حـقـوق و آزاديـهـاى زن ، بلكه در مديريت امور خانواده مرد تصميم گـيـرنـده نـهـايـى اسـت در عـيـن حـال بـايـد حـقـوق زن در چـار چـوب مـورد قـبـول شـرع مـحفوظ بماند و در امور جامعه قيموميت مردان تنها در امورى است كه نياز به قدرت جـسـمـانـى بـيـشتر باشد، مثل جنگيدن روياروى با دشمن ، اما در موارد ديگر زنان و مردان با هم برابرند.قرآن كريم درباره قيمومت مرد بر زن مى فرمايد:((اَلرِّجـالُ قـَوّامـوُنَ عـَلَى النِّسـاءِ بـِمـا فـَضَّلَ اللّهُ بـَعـْضـَهـُمْ عـَلى بَعْضٍ وَ بِما اَنْفَقوُا مِنْ اَمْوالِهِمْ))^(102) مـردان بـر زنـان قـيـمـومـت و سـرپـرسـتـى دارنـد و بـه خاطر اينكه خدا بعضى را بر بعضى برترى داده و به خاطر آنكه مردان مهريه و نفقه زنان را مى دهند.در ديدگاه اسلام زن همانند مرد از حقوق فردى و اجتماعى بهره مند است . او مى تواند كار كند و از نتايج كارش استفاده معقول و منطقى ببرد.