شجاعت - مقایسه دوره جاهلیت و اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقایسه دوره جاهلیت و اسلام - نسخه متنی

عبدالحسین بینش

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

)و در راه رفتن ميانه رو باش .

اسـلام در بـرخـورد بـا اخـلاق دوره جـاهـلى نـيـز هـمـيـن اصـل را رعـايـت كـرد؛ آن دسـتـه از اخـلاقـيـاتـشـان را كـه آمـيـخـتـه بـه زيـاده روى بـود تـعـديـل كـرد، مـثـل شجاعت كه به بى باكى انجاميده بود و آنچه را كه خطر افراط در آن نبود تاءييد كرد و بر آن تاكيد ورزيد مثل وفاى به عهد و با اخلاق نكوهيده آن به مبارزه برخاست .

شجاعت

عـرب بـدوى ، بدنى نيرومند و شجاعتى بى مانند داشت . او كه در دامن طبيعت مى زيست و از هواى پـاكـيـزه صحرا استفاده مى كرد، كمتر مريض مى شد و مقاومت بدنش زياد بود. وى بناچار بايد شـجـاع مـى بـود تـا بـتـوانـد درنـزاع و كـشـمـكـش دائمـى مـيـان قـبـايل از حريم خانواده و كيان قبيله اش دفاع كند.^(197) اما به اين حد بسنده نمى كرد و دسـت بـه سـتـم مـى گـشـود. بـى خـبـر ونـاگـهـانـى بـه جـايـى كـه احـتـمـال خـطـر مـى داد هـجـوم مـى بـرد ومـعـتـقـد بـود كـه اگـر او ظـلم نـكـنـد بـه او ظـلم خـواهـد شد.^(198) اسـلام شـجـاعـت را سـتـود و آن رامـايـه عـزت و سـربلندى دانست . راستگويى را ثمره شجاعت و دروغـگـويـى را از عـلامـتـهـاى تـرسـويـى شـمـرد. در عـيـن حـال ، تـهـور و بـى بـاكـى را نكوهش كرد و هشدار داد كه مبادا شجاعت به بى باكى و سفاكى بينجامد.

رسول خدا (ص ) درباره آفت شجاعت فرموده است :

(( افَةُ الشَّجاعَةِ الْبَغْىُ))^(199) آفت دليرى سركشى است .

وفاى به عهد

از ديـگـر اخـلاقيات نيكوى عرب جاهلى ، وفاى به عهد بود. اين خوى پسنديده درآنان به درجه كمال رسيده بود، بگونه اى كه پشتوانه اجرايى بسيارى از پيمانهاى سياسى و نظامى بود. وجود اين روحيه در بسيارى از گفته ها و اشعار و حكايات آن عصر ديده مى شود. بهترين نمونه ايـن اخـلاق نـيك در حكايت ((حنظله طايى )) و ((نعمان بن منذر)) ديده مى شود. حنظله كه محكوم به قـتـل بـود از نعمان يك سال مهلت خواست تا نزد قبيله و خاندانش برود و بر گردد. نعمان از او ضـامـن خـواسـت . فـردى به نام ((شريك بن عَدِى )) ضامن او شد. هيچ عاملى جز اعتقاد به صدق گفتار و وفاى به عهد وى را به انجام اين اقدام پشتگرم نكرد. ((حنظله )) در موعد مقرّر برگشت ، درحالى كه نيامدن برايش ‍ آسان بود؛ سرانجام نيز از سوى نعمان بخشيده شد.^(200) عـجـيـب تـراز ايـن ، داسـتـان وفـاى بـه عـهـد فـردى بـه نـام ((صـمـوئيـل )) است . كسى نزد وى امانتى گذاشت و به سفر رفت و درهمان جا مرد. امير قبيله وى براى ((صموئيل )) پيغام فرستاد كه آن مال و اسلحه را بدهد اما او امتناع كرد و گفت : در پيمان خـود مـكر نمى كند؛ درامانت خيانت نمى كند وترك وفاى به عهد نخواهد كرد. امير سپاهى به جنگ وى فرستاد. سپاهيان او را در قلعه اش محاصره كردند و پسرش را گروگان گرفته ، تهديد به قتل كردند، ((صموئيل )) در پاسخ گفت :

(( پـيـمـانـم را نـمـى شـكـنـم و عـهـد خـود را بـاطـل نـمـى كـنـم ، هـر كـار مى خواهيد بكنيد. پسر صـمـوئيـل در جـلو چـشـمـانـش ‍ كـشـتـه شـد امـا او تـسـليـم نـشـد و سـپـاهـيـان نـااميد باز گشتند. اموال نزد وى بود تا آنكه وارث مال آمده ، مال را باز پس گرفتند.))^(201) اسـلام بـر وفـاى بـه عـهـد مـهـر تـاءيـيـد نـهـاد و بـدان سـفـارش كـرد. رسـول خـدا (ص ) خـود بـه ايـن خـصـلت نيك اهميت ويژه مى داد و به تمام پيمانهايى كه پس از تـشـكـيـل حـكـومـت اسـلامـى بـا قـبايل عرب بسته بود، تا زمانى كه دشمن آن را نقض نمى كرد، وفادار بود.

قرآن كريم درباره وفاى به عهد مى فرمايد:

(( وَاءَوْ فُوا بِالْعَهْدِ اِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْئُولاً))^(202) به پيمان وفا كنيد، همانا پيمان مورد پرسش خواهد بود.

رسول خدا (ص ) فرموده است :

((اَقْرَبُكُمْ مِنّى غَداً فِى الْمَوْقِفِ ... اءَوْفاكُمْ بِالْعَهْدِ))^(203)

/ 56