قرآن - مقایسه دوره جاهلیت و اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقایسه دوره جاهلیت و اسلام - نسخه متنی

عبدالحسین بینش

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رسـول بـزرگـوار اسـلام امّى بود، يعنى نه مى خواند و نه مى نوشت . اين امر سبب شد كه هر نـوع شـائبـه آموختن از ديگران ، از ساحت مقدس آن حضرت دور شود، بخصوص كه مخالفان آن حـضـرت دنـبـال بـهـانه مى گشتند تا آسمانى بودن سخن آن حضرت را مخدوش ‍ كنند، چنان كه قرآن كريم مى فرمايد:

(( وَلَقـَدْ نـَعـْلَمُ اَنَّهـُمْ يـَقـُولُونَ اِنَّمـا يـُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذى يُلْحِدُونَ اِلَيْهِ اَعْجَمِىُّ وَهذا لِسانٌ عَرَبِىُّ مُبينٌ))^(240) و بـه يقين مى دانيم كه آنان مى گويند: جز اين نيست كه انسانى به اوتعليم مى دهد. زبان آن كـس كـه نـسـبـت (تـعـليـم دادن ) بـه وى مـى دهـنـد غـيـر عـربـى اسـت ، حال آنكه اين (قرآن ) زبان عربى نمايان است .

شـكـى نـيـست كه اگر رسول خدا(ص ) خواندن و نوشتن مى دانست ، دستاويزى براى دشمنان آن حـضـرت مـى شـد كـه گـفتارش را نپذيرند و در الهى بودن آن ترديد كنند. قرآن كريم در اين باره فرموده است :

(( وَمـا كـُنـْتَ تـَتـْلُوا مـِنْ قـَبـْلِهِ مـِنْ كـِتـابٍ وَلا تـَخـُطُّهُ بـِيـَمـيـنـِكَ اِذًا لا رْتـابـَ الْمُبْطِلُونَ))^(241) تـوپـيـش از ايـن كـتـابـى نـمـى خـوانـدى و بـا دست خود چيزى نمى نوشتى كه درآن صورت ، باطل انديشان ترديد مى كردند.

درجاى ديگر از قول پيامبر(ص ) مى فرمايد:

(( فَقَدْ لَبِثْتُ فيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ اَفَلا تَعْقِلُونَ))^(242) (اى قوم ) پيش از اين (بعثت ) عمرى را در ميان شما گذرانيدم ، آيا نمى انديشيد.

يعنى اگر بنا بود من اين دين را از سوى خود پديد آورده باشم بايد سابقه اى از عمرم كه در پيش شما گذشته است مى ديديد كه اظهار سخنى در مورد رسالت و دين جديد كرده باشم .

قرآن

جاذبه قرآن كريم

بـدون شـك يكى از عوامل مهم پيشرفت و گسترش اسلام در دوران پيامبر(ص ) قرآن كريم بود. قـرآن كـريـم ، آهـنـگى دلنشين و طنينى روح نواز دارد و لطف معانى آن دلرباست . شعرهاى عرب جـاهـلى اگر به خاطر ظرافتهاى شعرى جاذبه اى داشت ، امااز مفاهيم تعالى بخش و انسان ساز تـهـى بـود. قـرآن كـريـم بـا بـرخوردارى از سبكى نو و بى مانند و مفاهيم معنوى و آسمانى ، جـاذبـه اى بـى نـظـيـر دارد. ايـن جـاذبـه در دوران رسـالت پـيـامـبر بزرگوار اسلام حوادثى شـنـيـدنـى آفـريـده اسـت . قـرآن كـريـم بـويـژه در دوران مـكـى تـنـهـا سـلاح رسـول خـدا(ص ) بوده است ، سلاحى كه قلب شنوندگان را تسخير مى كرد و دشمنان با تمام سرسختى كه داشتند به عظمت آن اعتراف مى كردند.

تاءثير بر سران قريش

بـارهـا اتـفـاق مـى افـتـاد كـه صـاحـبـان نـفـوذ، بـزرگـان و سـخنوران قريش براى بازداشتن پـيـامـبـر(ص ) از دعوت به توحيد نزد آن حضرت مى رفتند، اما با شنيدن آيه هاى قرآن شكست خورده باز مى گشتند.

روزى عـتـبـة بـن ربـيـعـه ، يـكـى از سـران قـريـش ، پس از مشورت با چند تن از قريشيان نزد پـيـامـبـر(ص )، در مـسجد الحرام آمد تا با آن حضرت سخن بگويد و ايشان را نصيحت كند. او در كنار رسول خدا(ص ) نشست و با پيشنهاد مال و رياست از حضرتش خواست كه دست از بدگويى بتها بردارد.^(243) رسـول خـدا(ص ) سخنان عتبه را گوش داد و قتى گفتارش به پايان رسيد به او گفت : اكنون تـو سخنان مرا بشنو. آن گاه چند آيه از قرآن كريم براى او تلاوت كرد. سپس به او فرمود: اكنون كه پاسخ خود را شنيدى هر جا كه خواهى برو.^(244) عتبه كه بشدّت تحت تاءثير قرار گرفته بود، نزد دوستانش باز گشت و گفت : به خدا قسم گفتارى شنيدم كه هرگز مانند آن را نشنيده بودم ، نه شعر است ، نه سحر است و نه كهانت . آن گـاه بـه آنان پيشنهاد كرد كه دست از مخالفت با پيامبر(ص ) بردارند و خوشبختى آينده شان راتاءمين كنند.^(245)

/ 56