خـرافـه واعـتـقـاد بـه وجـود مـوجـودات مـوهـوم و غـيـرواقـعـى واعـمـالى كـه نـاشـى از جـهل به علل حوادث و وقايع بود. و نيز اعتقاد به تاءثير داشتن برخى از حركات طبيعى و يا اشياء بر زندگى انسانها درميان عرب دوره جاهليّت بسيار رايج بود كه براى نمونه به چند تاى آنها اشاره مى كنيم .از جمله خرافه هاى عربها اعتقاد به شومى عطسه بود، از اين رو وقتى كسى عطسه مى كرد همه دست از كار مى كشيدند و با شنيدن عطسه مى گفتند: بِكلابى ، يعنى شومى عطسه به سگانم بـيـفـتـد. اگر دوستى عطسه مى كرد مى گفتند: طول عمر وجوانى باد، درحالى كه اگرآن را از دشمن مى شنيدند مى گفتند: به درد كبد و سياه سرفه مبتلا شوى .^(125) اسلام نه تنها عطسه را شوم نمى داند، بلكه آن را نعمت خداوند و مايه سلامتى مى داند.امام باقر عليه السلام دراين باره فرموده است :((نِعْمَ الشَّيْى ءُ الْعَطْسَةُّ تَنْفَعُ فِى الْجَسَدِ وَتَذَكِّرُ بِاللّهِ عَزَّ وَجَلَّ))^(126) چـه چـيـز خـوبـى اسـت عـطـسـه كـردن ، بـراى بـدن سـودمـنـد اسـت و خـداى عـز وجل را هم به ياد مى آورد.عطسه هم براى عطسه كننده و هم براى شنونده در تعاليم اسلام آداب ويژه اى دارد.حضرت امام محمدباقر عليه السلام فرمود:(( اِذا عـَطـَسَ الرَّجـُلُ فـَلْيَقُلْ: اَلْحَمْدُ لِلّهِ (رَبِّ الْعالَمينَ) لا شَريكَ لَهُ وَ إِذا سَمَتَ الرَّجُلُ فَلْيَقَلْ يَرْحَمُكَ اللّه وَاِ ذا رَدَ (دْتَ) فَلْيَقُلْ يَغْفِرُاللّهُ لَكَ وَلَنا... ))^(127) هـرگـاه مـردى عـطـسـه زنـد دنبالش بگويد: ((اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ لا شَريكَ لَهُ)) و كسى كه بخواهد جواب بدهد بگويد ((يَرْحَمُكَ اللّه )) و چون (شخصى كه عطسه زده ) بخواهد جواب او را بدهد بگويد:((يَغْفِرُاللّهُ لَكَ وَلَنا)).از ديگرخرافه هاى دوره جاهليت ، اعتقاد به تاءثيراجرام فلكى در سرنوشت انسانها بود. اسلام شـنـاخـت اجـرام آسـمانى را تا آنجايى كه جنبه علمى دارد، ستوده است ؛ اما تاءثير حركات اجرام آسمانى بر زندگى انسانى و نيز سعد و نحس بودن ايام را مردود دانسته است .^(128) (( شـبـى رسـول خـدا(ص ) با جمعى از اصحاب درنقطه اى نشسته بودند. بناگاه ستاره دنباله دارى درخـشـيـدن گـرفـت . پـس از طـى فـاصـله اى خـامـوش شـد. حضرت روبه حاضران كرد و پـرسيد: در گذشته (ايام جاهليت ) راجع به چنين حادثه اى چه عقيده اى داشتيد؟ پاسخ دادند: آن را نـشـان تـولّد مـولودى عظيم و يامرگ شخصيتى عظيم مى دانستيم . حضرت فرمود: اين حادثه نه به مرگ كسى مرتبط است و نه به زندگانى كسى .))^(129) اميرمؤ منان على عليه السلام نيز دراين باره استدلال محكمى دارد. هنگامى كه عازم جنگ با خوارج شدند فردى به آن حضرت عرض كرد: در اين هنگام كه حركت مى كنى مى ترسم به مراد خويش دست نيابى من اين مطلب را