دو كـشـور كـوچـك ديگر در حدود صحراى شام به نام حيره و غسّان وجود داشت حيره تابع دولت ايـران و غـسّان تابع دولت روم بوده ، براى دولتهاى متبوع خود در زمان جنگ نقش سپر محافظ را داشـتند و نيز از هجوم قبايل عرب به مرزهاى دو امپراتورى جلوگيرى مى كردند. دولت حيره كه در نزديكى درياچه نجف و حوالى كوفه (امروزى ) قرار داشت تا زمان ظهور اسلام پا برجا بـود، ولى در هـمـيـن زمـان بـه وسـيـله خـسـرو پـرويـز بـرافـتـاد و بـه ايـن تـرتـيـب سـد حايل ميان عربها و امپراتورى ايران برداشته شد.^(33) غـسـانـيـان در شـمـال غـرب شـبـه جـزيره عربى سرزمينى كه اكنون شرق اردن ناميده مى شود، سـكـونـت داشـتـنـد. ايـن دولت ، دسـت نـشـانـده امـپراتورى روم بود و تا سالهاى آخر زندگانى رسول خدا(ص ) دوام داشت .^(34)
حكومت در حجاز
حـجـاز كـه اهميت خود را مديون شهرهاى مكه و مدينه مى باشد، سرزمينى با صحراهاى پهناور و خـشـك و بـى آب و عـلف اسـت و جـز انـدكـى آبادانى در آن ديده نمى شود. همين امر باعث شده كه سـرزمـيـن مـزبـور در طـول قـرون مـتـمـادى در مقابل حملات جهانگشايانى چون كورش و اسكندر، استقلال خود را حفظ كند.^(35) مـردم ايـن سـرزمـيـن در دوره جـاهليت به دو صورت بدوى (صحرانشين ) و حضرى (شهرى نشين ) زنـدگـى مـى كـردنـد.^(36) نظام حاكم بر آنها نظام قبيله اى بود كه تحت فرمان امير يا رئيـس قـبـيـله اداره مـى شـد.نـا گـفـتـه نـمـانـد كـه تـعـداد افـراد ايـن قبايل كم نبود و گاه به هزاران نفر مى رسيد.^(37) نـظـام قـبـيـله اى قوانينى ويژه خود داشت . فردى مى توانست رياست قبيله را به عهده گيرد كه شرايط زير را دارا باشد:1 ـ شـرف خـانـوادگـى : رئيـس و امـيـر مـى بـايـسـت از دودمـانـى شـريـف ، نـجـيـب و اصيل باشد.2 ـ شـجـاعـت : ريـاسـت قـبـيـله بـه فـردى شـجـاع سـپـرده مـى شـد كـه بـتـوانـد در مقابل هجوم بيگانه از كيان قبيله دفاع كند.3 ـ سـالمـنـدى : حـداقـل سـن بـراى احـراز مـقـام ريـاسـت قـبـيـله چهل سال بود.4 ـ كـرم و بـخـشـنـدگى : عربها روى اين شرط بخصوص تكيه مى كردند. خانه امير و رئيس بايد چون مهمانخانه اى به روى همه باز مى بود. بديهى است كه چنين امرى نياز به ثروتى كلان داشت .5 ـ حـمـايـت از اعـضـاى قـبـيـله : ريـاسـت قـبـيـله بـايـد از حـقـوق تـك تـك افـراد قـبـيله حمايت مى كرد.^(38) مـكـه در دوران جـاهـليـت بـه واسطه كعبه از اهميت خاصى برخوردار بود و مركز دينى عرب به شمار مى رفت چنان كه مركز تجارت و دادوستد نيز بود.^(39) از اين رو بر سر تسلّط و ريـاسـت بـر ايـن شهر ميان قبايل نزاع و در گيرى جريان داشت . آخرين خاندانى كه همزمان با بعثت رسول خدا(ص ) رياست مكه را به دست گرفت قبيله قريش بود.^(40)
حاكميّت قريش
قريش از فرزندان حضرت اسماعيل و از نجيب ترين و شريف ترين تيره هاى عرب به شمار مى رونـد. حـاكـمـيـت ايـن خـانـدان در مـكـه بـدسـت قـصـى بـن كـلاب ، جـد چـهـارم پـيـامـبـر(ص ) شـكـل گـرفـت كـار قـصى تا جايى بالا گرفت كه بتدريج تمام سرزمين حجاز جزو قلمرو وى گـرديـد.^(41) او كـه مـردى شجاع ، كاردان و با تدبير بود، طايفه قريش را كه تا آن روز در كـوهـهاى اطراف مكه پراكنده بودند در بهترين نقاط شهر اسكان داد. در زمان رياست وى مـنـاصـبـى پديد آمد كه تا آن روزگار بى سابقه بود، و حتى پس از ظهوراسلام نيز اجرا مى شد.^(42) مـجـمـوع نـهـادهـا و مـنـصـبـهـايـى كـه در مـكـه وجـود داشـت و قـصـى آنـهـا را تكميل و قوانين آن را معين و تثبيت كرد، به قرار زير بود:1 ـ نـگـهـبـانـى امـوال ـ صـاحـب ايـن مـنصب بايد دارايى كعبه را حفظ و نيز نذرهاى عربها براى بتهاى