شـيوه هاى متعدد قماربازى از جمله انحرافهاى اقتصادى رايج در ميان عرب روزگار جاهليت بود. معادل عربى قمار ((ميسر)) است و قمارباز را ((ياسر)) مى گويند.سـبـب آنـكـه قـمـاربـاز را ((ياسر)) خوانده اند، اين است كه او بدون رنج و به آسانى و بدون انـجـام كـار مـفـيـد، مـال ديـگـران را بـه چـنگ مى آورد. البته ((ميسر)) در عرب بيشتر در يك نوع خـاصـى از قـمـار اسـتعمال مى شود و آن عبارت است از انداختن چوبه تير كه به آن ((ازلام )) و ((اقلام )) هم گفته مى شود.^(155) بـازى ميسر اين طور بود كه شترى را خريده ، مى كشتند و آن را 28 قسمت مى كردند؛ آن گاه ده چوبه تير هريك با نامى خاص انتخاب مى كردند و به هريك مناسب رتبه اش سهم مى دادند.بـراى مثال ، پنجمى پنج سهم و ششمى شش سهم ، و چون سهمها تمام مى شد هشتم و نهم و دهم سـهـم نـداشـتـنـد. سـپـس بـه شكل بخت آزمايى دست مى بردند و يكى از آن ده تير را بيرون مى آوردنـد. اگـر تـيـر چـهـار سـهـمـى بيرون مى آمد به صاحب آن چهار سهم از 28 سهم تعلق مى گـرفـت . تـعـيـيـن ايـنـكـه صـاحـب هـر چـوب چـه كـسـى بـاشـد نـيـز با قرعه انجام مى گرفت .^(156) ايـن كـار بـراى عـده اى سـود و بـراى عـده اى ضـرر داشـت ، در حـالى كـه سـود حاصل از اين طريق بى هيچ زحمت و رنجى به دست مى آمد. اسلام اين پديده را ممنوع كرد و اعلام داشت كه هر چند در اين كار براى عده اى سود نهفته است ، اما گناهش از سود آن بيشتراست .((يـَسـْئَلوُنـَكَ عـَنِ الْخـَمـْرِ وَ الْمَيْسِرْ قُلْ فيهِما اِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعٌ لِلنّاسِ وَ اِثْمُهُما اَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما...))^(157) از تو درباره شراب و قمار مى پرسند، بگو: در آن دو گناهى سهمگين و سودهايى براى آدميان است و گناه آن