انواع ازدواج - مقایسه دوره جاهلیت و اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ازدواج را تـعـيـيـن كـنـد. پـدر يـا رئيـس قـبـيـله بـود كـه سـرنـوشـت زن را تـعـيـيـن مـى كـرد.^(179) بـراى ازدواجـهـا مـهـريه تعيين مى شد، اما خود زن هيچ بهره اى ازآن نداشت ، بلكه مهريه از آن ولىّ او بود.^(180) زنـان در جـاهـليـّت حـقّ نـداشـتـنـد بـرابـر مـردان بـايـسـتـنـد و درمـقـابـل نـظـر آنـان اظهار نظر كنند، وحتّى در پاره اى موارد با آراء و تصميمات گرفته شده توسط مردان ، مخالفت و گفتگو كنند.
ايـن مـعـنـا از سـخـن عـمـر اسـتـفـاده مـى شـود كـه در پـاسـخ سـؤ ال مـربـوط بـه نـزول سـوره تـحـريـم بـر پـيامبر(ص ) توضيح داد در ميان ما عربها سابقه نـداشت كه زنان مقابل مردان بايستند. پس از هجرت پيامبر به مدينه روزى همسر من در برابر سـخـن مـن ايـسـتـادگى كرد. من تعجّب كردم . او گفت اين چيزى نيست ، زنان پيامبر(ص ) واز جمله دخـتـر تـو در بـرابـر آن حـضـرت بـا وى بـگـومـگـو مـى كـنـنـد. سـپـس جـريـان نزول آيات سوره تحريم را بيان مى كند.^(181) اسـلام حـق انـتخاب همسر را براى زنان محفوظ داشته ، رضايت او را در ازدواج شرط دانسته است وكـسـى نـمـى تـواند او را بدون رضايتش به همسرى درآورد.^(182) مهريه نيز از آن زن است ؛ و مرد باهيچ بهانه اى نمى تواند چيزى از آن بكاهد.
قرآن كريم درباره مهريه زنان فرموده است :
(( وَاتـُوا النِّسـاءَ صـَدُقـتـِهـِنَّ نـِحـْلَةً، فـَاِنْ طـِبـْنَ لَكـُمْ عـَنْ شـَىْءٍ مـِنـْهُ نـَفـْسـاً فـَكُلُوهُ هَنيئاً مَريئاً))^(183) و بـه زنـان مـهـرشـان را به خوشى بدهيد، پس در صورتى كه آنان پاره اى از آن را از روى رغبت به شما بخشيدند، آن را به گوارايى و خوشى بخوريد.
يـكـى از رسـوم نـاپـسـنـد روزگار جاهليت اين بود كه وقتى مردى زنش را دوست نمى داشت و مى خـواسـت او را طـلاق دهـد، بـا تهمتهاى ناروا او را وادار مى كرد كه مهريه را هم پس بدهد و چنين اسـتـدلال مـى كـرد كـه آن مـقـدار مـهـريـه بـراى زن زياد بوده است . اسلام اين رسم ظالمانه را برانداخت و باز پس گرفتن مهريه را ممنوع اعلام كرد.
قرآن كريم دراين باره فرموده است :
(( وَاِنْ اَرَدْتـُمُ اسـْتـِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَاتَيْتُمْ اِحْدايهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَاْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً اَتَاْخُذُ ونَهُ بُهْتاناً وَ اِثْماً مِبيناً))^(184) اگـر خـواسـتـيـد زنـى را رهـا كـنـيـد و زنـى ديـگـر بـه جـاى او اخـتـيـار كـنـيـد و مال بسيار مهر او كرده ايد البتّه نبايد چيزى از مهر او باز گيريد، آيا به وسيله تهمت زدن به زن مهر او را مى گيريد؟ اين گناهى فاش و زشتى آن آشكار است .
اگـر عـرب جـاهـلى خـوراك يـا پـوشـاك زن را تـاءمـيـن مـى كـرد، در قـبـال بـهـره اقـتـصـادى بـود كـه از او مـى كـشـيـد، و آنـچـه بـر اثـر كـار زن توليد مى شد، مـال مـرد بـود. اسـلام ايـن قـاعده را بر هم زد. نفقه زن را بر عهده مرد گذاشت ؛ درحالى كه هيچ گونه وظيفه توليد اقتصادى بر او واجب نكرد.^(185) بـايد ياد آور شويم كه اين حالت بطور كامل فراگير نبوده است ؛ و تعدادى از زنان بوده اند كـه ثـروتـى كـلان داشـتـه ، اخـتـيـار امور آنان به دست خودشان بوده است . نمونه آن حضرت خديجه بود كه از تاجران مالدار و ثروتمند بود وآن را در اختيار پيامبر(ص ) گذاشت .
انواع ازدواج
ازدواج عـادى مـيـان عـربـهـا آن بـود كه مرد در قبال پرداخت مهريه از زنى خواستگارى مى كرد. اسلام ضمن امضاى اين نوع ازدواج ، مقرراتى وضع كرد كه با مقام انسانى زن سازگار باشد وحـقـوق مـالى او را نـيـز تـاءمـيـن كـنـد. گـوشـه اى از ايـن مـقـررات مـثـل رضـايـت زن درانـتـخاب همسر ومالكيت مهريه را به بحث گذاشتيم و نشان داديم كه چگونه اسـلام حـقـوق ضـايـع شـده زنـان را بـه آنـهـا بـاز گـردانـد و آنـان را از اسـتـقـلال اقـتـصـادى بـرخـوردار كـرد. عـلاوه بـرايـن ازدواج ،