تدريجى بودن احكام - مقایسه دوره جاهلیت و اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقایسه دوره جاهلیت و اسلام - نسخه متنی

عبدالحسین بینش

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تسهيل نبود مردم به رنج و سختى مى افتادند.

تدريجى بودن احكام

از ديگر نشانه هاى واقع نگرى اسلام ، تدريجى بودن احكام آن است ، به اين ترتيب كه ابتدا واجبات ومحرّمات يكباره تشريح نشد بدون شك اگر واجبات و محرّمات يكباره تشريع مى شدند پـذيـرش آنـها براى تازه مسلمانان مشكل بود. ابتدا از آنان خواسته شد كلمه توحيد يعنى لااله الاّالله را بـر زبـان جـارى كـنـنـد تـارسـتـگـار شـونـد، سـپـس نـمـاز واجـب گـشـت . در مراحل بعد و پس ازهجرت مسلمانان به مدينه به تدريج واجبات ديگر تشريع شد.

دوم آنـكـه ، تـعـدادى از كـارهـاى حـرام بـتـدريـج مـمنوع شد. در دوره سيزده ساله مكّى كه تعداد مـسـلمـانـان انـدك بـود و مـشـركـان مـراقـب اعـمـال و رفـتـار آنـان بـودنـد، اعـمـالى مثل جهاد براى آنان واجب نبود، چرا كه انجام اين واجب درآن دوره مساوى با نابودى قطعى مسلمانان بود.

شـرابـخـوارى از جـمـله انحرافهايى بود كه كم كم حرام شد. مردم دوران جاهليت شراب زياد مى نـوشـيـدنـد وتـرك يـكـبـاره آن دشـوار مـى نمود. آنان در حقيقت معتاد بودند؛ و ترك فورى اعتياد دشـوار اسـت . اين بود كه قرآن كريم ابتدا از بزرگى گناه آن سخن گفت ، سپس نماز خواندن درحال مستى را ممنوع ساخت ودر پايان حكم قطعى حرام بودن شراب را صادر كرد.^(216) از ديـگـر نشانه هاى واقع نگرى اسلام ، چشم پوشى از گذشته است . مسلمانان صدر اسلام دو دسـتـه بـودنـد. يـك دسته جوانهايى بودند كه از آثار جاهليت چيزى در زندگى آنان ديده نمى شد، مثل حضرت على عليه السلام ، عده ديگر، عموم مسلمانان بودند كه دوره جاهليت را درك كرده و آثـارش در زندگى آنان باقى بود، مثل كسانى كه با دو خواهر ازدواج كرده بودند و از آنها فرزندانى داشتند.

پس از آنكه ازدواج با دو خواهر حرام گرديد، از گذشته چشم پوشى شد صحت ازدواجهايى كه بـر طـبـق رسـوم گـذشـتـه انـجـام شـده بـود، اعـلام گـرديـد و فـرزنـدان آنـهـا حلال زاده به حساب آمدند، درحالى كه اگر جز اين بود، اين فرزندان از بسيارى حقوق اجتماعى و مالى محروم مى ماندند.

گـونـاگـونى جريمه هاى وضع شده نيز از نشانه هاى واقع نگرى اسلام است . براى نمونه كـفـاره روزه ، دومـاه روزه گـرفتن يا غذا دادن به شصت بينوا يا آزاد سازى يك برده تعيين شده اسـت ؛^(217) و كـفاره شكستن قسم ، غذا دادن به ده بينوا يا لباس پوشاندن به آنان يا آزاد سازى برده اى و يا سه روز روزه قرار داده شده است . ^(218)

جهاد

گـرچـه اساس دعوت اسلام بر تبليغ است و رسول گرامى اسلام هرگز به زور كسى را به پـذيـرش آيـيـن خـود وادار نـكـرد، ولى پـس از ظـهـور اسـلام و گـذشـت بـيـش از سـيـزده سـال ، عـده اى نـه تـنـهـا بـدان گـردن نـنـهـادنـد، بـلكه با آن به مبارزه برخاستند و سدّ راه پـيـشـرفـت و گـسـتـرش آن شـدنـد. ايـن مـعـارضـه بـه گـفتار محدود نمى شد، بلكه تواءم با اعـمـال قـوه قـهـريـه بـود. آيـا اسلام با چنين كسانى چگونه بايد رفتار مى كرد؟ اگر عقب مى نـشـسـت ، بـدون شك نابود مى شد. بناچار بايد درمقابل آنان مى ايستاد و از كيان خود دفاع مى كرد. بنابراين ، جنگ با مخالفان براى ديندار كردنشان نبود، بلكه براى رفع فتنه و فساد آنان بود.^(219) ايـن مـنـطـقـى تـرين شيوه اى بود كه اسلام انتخاب كرد و در راستاى مقاصد خود به پيروانش ‍ اجـازه داد تـا بـراى دفـاع از خـود پـيـكـار كنند. اگر جز اين بود بقا و پيشرفتى براى اسلام قابل تصور نبود و مخالفان به نابودى اش طمع مى بستند.

نقش رسول خدا ( ص )در گسترش اسلام

گسترش هر مكتب و مرامى مرهون دو عامل بنيادى است . ((مبانى محكم )) و ((مبلغ مصمّم )). اسلام نيز تـوسـعـه و پـيـشـرفـت خـود را در طـول تـاريـخ ، وامـدار دو عـامل ياد شده است . استحكام مبانى اسلام حقيقتى انكار ناپذير است كه قرآن ؛ كتاب بى كاستى و كژى پشتوانه آن است .

(( اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى اَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْكِتابَ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً))^(220) سپاس خداى را كه كتاب را بربنده اش فرستاد و درآن كژى ننهاد.

/ 56