بـيـعـت از جـمـله سـنـّتـهاو ارزشهايى بود كه در ميان عرب جاهلى رواج داشت . افراد يك قبيله در پرتو بيعت ، با رئيس قبيله پيمان وفادارى و دفاع مى بستند و بدون چون و چرا از فرمان وى اطاعت مى كردند.قرآن به اين سنّت اشاره كرده مى فرمايد:(( وَ قالُوا رَبَّنا اِنّا اَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا ...))^(166) و (مشركان ) گفتند:پروردگارا ما از مهتران و بزرگان خود پيروى كرديم .رسـول گـرامى اسلام اصل بيعت را به رسميّت شناخت . وى پيش از هجرت به مدينه با برخى از مردم اين سرزمين ديدار كرد. آنان با آن حضرت بيعت كردند. پس از هجرت نيز درجريان صلح حديبيّه مسلمانان با آن حضرت بيعت كردند.تـفـاوت مـهـمى كه بين اين بيعتها و بيعتهاى دوران جاهليت وجود داشت اين بود كه كسانى كه با رسـول خـدا بـيـعـت مـى كـردنـد از روى انـديـشـه و اخـتـيـار تـام بـود در صـورتـى كه در بيعت مـتـداول درمـيـان عـرب جـاهـلى ،انـديـشـه و تدبر هيچ نقشى نداشت و بيعت ، چشم بسته انجام مى گرفت .
ميهمان نوازى
مـيـهـمـان نـوازى از جـمـله سـنـّتهاى پسنديده عرب جاهلى بود. عرب ، هرچند خود زندگى سخت و دشـوارى داشـت ، ليـكـن مـيـهـمـانـش را گـرامـى مـى داشـت ، حـتـّى بـه قـيمت گرسنه ماندن زن و فـرزنـدانـش مـيـهـمـان را سـيـر نـگـه مـى داشـت ؛ چـنـانـكـه نـقـل شـده است بر يكى از عربها ميهمانى وارد شد. او كه غذاى اندكى درخانه داشت ، صبر كرد تا فرزندانش به خواب روند. آنگاه غذا آورد و با ظرافت چراغ را خاموش كرد و به ميهمان چنين وانمود كرد كه خود نيز مشغول خوردن است .^(167) وجـود هـمـيـن روحـيـّه بـود كـه مـهـاجـرت مـسـلمـانـان مـكّه به مدينه با وجود فزونى مهاجران ، با كـوچـكـتـريـن مـشـكـلى روبـه رو نـشـد و انـصـار از تـازه واردان بـا آغـوش بـاز استقبال كردند.^(168)
حمايت از پناهنده
از جمله سنّتهاى نيكوى جامعه عرب جاهلى دفاع از پناهنده بود. برخى در اين امر چنان مبالغه مى كـردنـد كـه اگـر مـلخـى بـدانـان پـنـاهنده مى شد حفظ او را وظيفه خود مى دانستند.^(169) پـنـاهـنـدگـان درمـيـان حـامـيـان خـود احـسـاس امـنـيـّت كـامـل مى كردند، چنانكه در وصف بعضى از قـبـائل گـفـتـه انـد: پـنـاهـنـده بـه آنـان گـويـى درمـيـان سـتـارگـان منزل گرفته است و كسى به او دسترسى ندارد.^(170) اسـلام ، ايـن سـنـت را محترم شمرد و رسول خدا(ص ) با استفاده از همين سنّت پس از آنكه درطائف مورد بى مهرى قرار گرفت تحت حمايت فردى به نام ((مُطْعِمْ)) وارد مكّه شد.^(171) مسلمانانى كه به حبشه هجرت كرده بودند با شنيدن خبر صلح ميان پيامبر(ص ) و مشركان به مكّه باز گشتند، اما متوجه شدند كه خبر دروغ بوده است . آنان با استفاده از همين سنّت توانستند وارد مكّه شوند.^(172)
ديگر سنّتهاى رايج درميان عرب جاهلى
بـجـز سـنـّتـهـاى يـاد شـده سـنـتـهـاى ديـگـرى در جـامـعـه شـبـه جـزيـرة العـرب رايـج بود از قـبـيـل : تبعيّت از رويّه آباء واجداد، افتخار به شجاعت درجنگ و سلحشورى و خونريزى ،افتخار بـه غـارتـگـرى و ربودن افراد ساير قبايل ، توصيف زنان معشوقه و تهييج شهوت جنسى در شـعـر و داسـتان ، رواج روسپى گرى با نشان و علامت بر سر درخانه روسپيان ، سنت استلحاق فـرزنـد و آثـار حـقـوقـى مـترتب بر آن ، سنت قطع رابطه با فرزند و طرد آن و آثار حقوقى مـتـرتـب بـرآن ، سـنـّت رواج