محيط و موقعيّت سياسى ، اجتماعى وجغرافيايى جزيرة العرب
ديـن مـبين اسلام در عصرى و در سرزمينى ظهور كرد كه عليرغم نامناسب بودن محيط حجاز براى رشـد آيـيـن اسـلام از بـرخـى جـهـات ، از جهات ديگر شرايط پيروزى ازجنبه هاى گوناگونى بـرايـش فـراهم بود.موقعيت جهانى ، وضعيت جغرافيايى و اوضاع سياسى ـ اجتماعى عربستان بـگـونـه اى مـسـاعـد بـود كـه در مدّت كوتاهى زير سلطه و سيطره حكومت اسلامى درآمد. البته تـشـكـيـل حـكـومـت اسـلامـى و گـسـتـرش اسـلام در جـزيـرة العـرب تـنـهـا مـعـلول آن اوضـاع مـسـاعـد و مـوقـعـيـت مـنـاسـب نـبـود و عـوامـل ديـگـرى چـون عامل انسانى و عامل تعاليم اسلامى نيز در آن دخالت داشت ، ليكن موقعيت مناسب سياسى ـ اجتماعى عـربـسـتـان بـراى پـذيـرش يـك ديـن و حـكـومـت جـديـد، راه اسـلام را هـمـوار كـرد و بـه عوامل ديگر يارى رسانيد.
وسعت جغرافيايى شبه جزيره عربستان
شـبـه جـزيـره عـربـسـتان سرزمينى بود پهناور و كم آب و علف و داراى منابع اقتصادى بسيار انـدك .^(264) از ايـن رو، مـورد طـمـع قـدرتـهـاى بـزرگ آن روز نـبـود، چرا كه تسخير و نـگـهـدارى آن دشـوار و بـى فـايده بود. تنها عاملى كه مردم را به سكونت درآنجا وادار ساخته بود، آزادى بود كه به سبب نبودن دولت و حكومت از آن بهره مند بودند. آنان سكونت در يك مكان را بـا عـلوّ هـمـّت و گـردن فرازى خود سازگار نمى يافتند. آنها معتقد بودند كه بنا و حصار مـانـع از جولان و حركت است ، همت را مقيّد مى كند و طبع را از كسب شرف و بزرگى باز مى دارد. ايـن بـود كـه صـحـرانـشـيـنـى را بـاتـمـام سـخـتـى آن بـرگـزيـدنـد و مـشـكـلات آن را پـذيرا شدند.^(265) نـقـل شـده اسـت كـه يـكـى از سـخـنـوران عـرب نـزد خسرو (انوشيروان ) رسيد. خسرو از وى سؤ ال كرد كه