اَلا فَاَبْشِرُوا بِالنّار اِنَّكُم غَداً
وَ اِنّى لاَ بْكى فى حَياتى عَلى اَخى
بِدَمْعٍ غَزيرٍ مُسْتَهِلٍّ مُكَفْكَفُ
عَلَى الخَدِّ مِنّى ذائِباً لَيْسَ تَجْمَدُ) (407)
لَفى سَقَرٍ حَقّاً يَقيناً تَخَلَّدُ
عَلى خَيرِ مِنْ بَعْدِ النَّبىِّ مُوَلَّد
عَلَى الخَدِّ مِنّى ذائِباً لَيْسَ تَجْمَدُ) (407)
عَلَى الخَدِّ مِنّى ذائِباً لَيْسَ تَجْمَدُ) (407)
ريختند. صورت هاشان را خراش مى دادند و بر رخساره مى زدند و فرياد آه و واويـلا سـر مـى دادند. مردان
نيز گريستند، چنانكه مانند آن روز، زنان و مردان را كسى گريان نديده بود.
خطبه بانو فاطمه ، دختر امام حسين (ع)
راوى گـويـد : پـس از آن كـه فـاطـمـه صـغـرى هـمـراه اسيران كربلا به كوفه وارد شد، اين خطابه راايراد كرد:
خـداى را سـپاس مى گويم به شمار سنگريزه هاى دشت و بيابان و به وزن آنچه ميان خاك تا افـلاك اسـت . او
را سـپـاس مـى گـويـم و بـه او ايـمـان مـى آورم و بـراو توكل مى كنم .اشـهـد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و ان محمدا عبده و رسوله . و گواهى مى دهم بر اين كه
فـرزنـدان پـيـامـبـر بـى آن كـه مـكـرى انـديـشـيـده يـا خـونـى ريـخـتـه بـاشـنـد، بـر ساحل
فرات كشته شده اند.خـدايـا بـه تـو پـنـاه مى برم از اينكه بر تو دروغى ببندم و يا بر خلاف آنچه بر پيامبرت فـرو
فـرسـتـاده اى ، سـخنى بگويم . تو بر محمد وحى كردى كه براى جانشين خود، على بن ابـى طـالب ، از مـردم
پـيـمـان بـگـيـرد. امـا مـردم حـق او را پامال كردند و او را بدون گناه كشتند ـ همان طور كه ديروز
فرزندش را كشتند ـ در خانه اى از خانه هاى خداوند كه در آن گروهى از مردم كه به زبان مسلمانند حضور
داشتند ـ خداوند هلاكشان كـنـد. نه در دوران زندگى ونه هنگام مرگ هيچ ستمى را از او دفع نكردند، تا آن
كه او را نزد خـود بردى ، در حالى كه مناقبى پسنديده داشت . نرم خو بود و فضايلش بر همه آشكار بود. راه
و روش او بر همگان شناخته بود. در راه تو از سرزنش هيچ سرزنش كننده اى و يا سركوفت هيچ سركوفت زننده اى
نهراسيد.پـروردگـارا تـو خـود، در كـودكـى او را هـدايـت كـردى و در بزرگى فضايلش را ستودى . او پيوسته مصلحت
(دين ) تو و پيامبرت را مى خواست . تا آن كه او را نزد خويش فراخواندى ، در حـالى كه پارسا و از حرص و
آزبرى بود، راغب به آخرت بود، و در راه تو مجاهدت كرد. تو از او خشنودشدى و او را برگزيدى و به راه
راست هدايتش كردى .امـا بـعـد، اى مـردم كـوفه ، اى اهل مكر و خودبينى و خيانت . ما خاندانى هستيم كه خداوند ما را به
شـمـا مـبـتـلا كرد و شما را به وسيله ما آزمايش فرمود. آنگاه آزمايش ما را نيكو قرار داد و دانش و
فهم خويش را نزد ما به وديعت نهاد. ما گنجينه دانش و ظرف فهم و حكمت اوييم ، و در روى زمين ، حجت بلاد و
عباد اوييم . خداوند به كرامت خويش ما را كرامت بخشيد و با پيامبرش محمد(ص) ما را بـر بسيارى از مردم
فضيلت روشن و آشكار داد. شما ديروز ما را تكذيب كرديد و شمشيرهايتان بـه سـبـب كـيـنـه هـاى
پـيـشـيـن خـون مـا اهـل بـيـت را ريـخـت . چـشـم شـمـا بـه ايـن كـار روشـن و دل هـايتان شاد گشت ،
با دروغى كه بر خدا بستيد و مكرى كه انديشيديد و خداوند بهترين مكر كـنـنـدگـان اسـت . نـَفـْس
هـايـتـان شـمـا را بـه شـادى بـه ريـخـتـن خـون مـا و غـارت امـوال مـا واداشت ، و آنچه بر ما نازل
شد ( از مصيبت هاى بزرگ و فاجعه هاى عظيم )، پيش از آن كه تحقق يابد، در كتابى نوشته است و آن بر خدا
آسان است . تا به خاطر آنچه از دست داديد غـم نـخـوريـد و بـه خـاطـر آنچه به دست آورديد خوشحال
نشويد. همانا خداوند هيچ متكبر فخر فروشى را دوست ندارد. (408)
واى بـر شـما! چشم انتظار لعنت خداوند باشيد، گويى كه بدبختى ها از آسمان بر شما فرو مـى ريـزد
(آنـگـاه شما را به عذاب هلاك مى كند) و شما را به جان هم مى اندازد، سپس به خاطر سـتـمـى كـه بـر مـا