كشتى نجات - سرشک خوبان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سرشک خوبان - نسخه متنی

محمدباقر محمودی؛ مترجمین: غلامرضا جمشیدنژاد اول، عبدالحسین بینش؛ تهیه و تدوین: مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مـعـاويـة بـن ابـوسـفيان و معاوية بن حُدَيْج ، كه بيش از همه به امير المؤ منين دشنام مى داد، به
اتـّفـاق حـج گـزاردنـد. پـسـر حـديج در مدينه از مسجد پيامبر(ص) گذر مى كرد. در اين هنگام حضرت امام
حسن (ع) با تنى چند از يارانش نشسته بود. به ايشان گفتند كه اين شخص معاوية بـن حـُدَيـْجْ اسـت كـه
بـيـش از هـمـه بـه حـضـرت عـلى (ع) دشـنـام مـى دهد. فرمود: (او را نزد من بياوريد.) ابوكبير نزد او
رفت و به او گفت : (اطاعت كن !) گفت : (از چه كسى ؟) گفت : (از حسن بـن على كه تو را به نزد خود فرا مى خواند.)
ابن حديج نزد حضرت آمد و سلام كرد. امام حسن (ع) فـرمـود: (تـو مـعـاويـة بـن حـُدَيـْجـى ؟) گـفـت :
(بـله .) حـضـرت ايـن سـؤ ال را سه مرتبه تكرار كرد و هر سه بار پسر حُدَيْجْ مى گفت : (بله .) امام فرمود:
(آيا تويى كـه عـلى را دشـنام مى دهى ؟) او كه گويا شرمگين شده بود پاسخى نداد. امام فرمود: (به خدا
سـوگند! اگر بر حوض به وى برسى -با اين كه بعيد مى دانم - مى بينى كه دامن به كمر زده منافقان را چونان
شتر مى راند.) آنچه گفتم سخنان پيامبر راستين و صادق حضرت محمّد(ص) است . (وَقَدْ خ ابَ مَنِ افْتَرى
)(37)(و هر كس بهتان بزند نوميد گرديده است .)
همچنين از خود معاوية بن حديج نقل شـده اسـت كـه امـام حـسن (ع) به وى فرمود: (معاوية بن حديج ! از
دشمنى با ما خاندان بر حذر باش ! زيرا پيامبر خدا(ص) فرموده است ، هيچ كس ما را دشمن نمى دارد و بر ما
حسد نمى ورزد، مگر اين كه در روز رستاخيز با تازيانه اى آتشين از حوض رانده مى شود .) (38)

كشتى نجات

يـكـى از مـنـاقـب و فـضـايـل امـام حـسـيـن (ع) و مـنـزلت ايـشـان نـزد خـداى متعال اين است كه خداى
ـ عزّ و جلّ ـ آن حضرت و پدر و مادر و برادرش و سلاله پاكشان را كشتى نـجـات و مـايـه آمـرزش امّت قرار
داده است . هر كس به رهنمودهاى آنان تمسّك جويد و بر كشتى نـجـات سـوار شـود، هـدايـت مـى يـابـد و
گـناهانش آمرزيده مى شود و هر كس رو برگرداند، در غـرقـاب پـسـتـى و گـنـاه نـابـود مـى گـردد. در
ايـن بـاره نـيـز از پـيـامـبـر روايـت هـاى بسيار نقل شده كه نمونه هايى از آن در اين جا تقديم
خوانندگان گرامى مى شود.

رافع ، خادم ابوذر، گويد:
روزى ابوذر بر آستانه در كعبه ايستاد. حلقه در را گرفت و به آن تكيه داد و گفت : (اى مردم ! هـر كـس مـرا
مـى شـنـاسـد كـه مـى شـناسد و هر كس نمى شناسد، بداند كه من ابوذر هستم . از پـيـامـبـر خـدا(ص)
شـنـيـدم كـه فـرمـود: (مـثـل خـانـدان مـن مـثـل كـشـتى نوح است ، هر كس در آن سوار شود نجات مى يابد
و هر كس رو برگرداند، در آتش افكنده مى شود.) همچنين از آن حضرت شنيدم كه فرمود: (خاندانم را نسبت به
خود به منزله سر نـسـبـت بـه بـدن و به منزله دو چشم نسبت به سر بدانيد. زيرا هدايت بدن با سر است و
هدايت سر، با ديده .) (39)

ابن مسعود گفته است :
هـمـانا اين امّت ، گاه پراكنده مى شود و گاه گرد مى آيد. هرگاه گرد آمد همراه جماعت باشيد و هـرگـاه
پـراكـنـده شـد بـه خـانـدان پـيـامبرتان بنگريد. اگر صلح كردند صلح كنيد و اگر جـنـگـيـدنـد
بـجـنـگـيـد، زيـرا ايـشـان بـا حـقّ و حـقّ بـا ايشان است و هيچ گاه از يكديگرجدا نمى شوند.(40)

خاندان پيامبر همسنگ كتاب خدا

از شرافت ها و فضايل پدر ومادر و برادر و خود امام حسين (ع) و سلاله پاكش اين است كه خداى مـتـعـال
آنـان را همسنگ كتاب خود قرار داده است و هدايت شدن را به تمسّك جستن به اين دو مشروط گردانيده است .

در اين باره احاديث فراوانى وجود دارد و كتاب هاى مستقلّى نيز تاءليف شده است كـه بـا ارزش تـرين آن
ها بخش (حديث ثقلين ) كتاب (عبقات الا نوار) است . اينك نمونه هايى از آن احاديث نورانى در اين جا نقل مى
شود. پيامبر(ص) فرمود:
(مـن در مـيـان شما دو چيز گرانمايه مى گذارم كه اگر بدان ها تمسّك بجوييد، گمراه نخواهيد شد: كتاب
خدا و خاندانم . اين دو از هم جدا نخواهند شد تا اين كه در حوض بر من درآيند)
على بن ربيعه گويد:
زيـد بـن ارقـم را ديـدم كـه بـر مـخـتـار وارد مـى شـود. گـفـتـم : (از قـول تـو حـديثى شنيده ام .)

/ 158