خـواهـد كـرد كـه آنـان را از قـوم سـبـاء، كـه زنـى بـر آنـان پـادشـاهـى و بـر مال و خون شان حكومت
مى كرد، خوارتر كنند .) (98)نيز نقل كرده اند كه عمر سعد به امام حسين (ع) گفت : (گروهى نابخرد مى پندارند كه من شما را خواهم كشت .)
حضرت فرمود: (به خدا سوگند! چشمم به اين روشن است كه تو از گندم عراق جز اندكى نخواهى خورد .) (99)حارث بن جارود تميمى گويد:
در سـفـرى بـه مـديـنـه ، چـشـمم به زين العابدين ، على بن حسين (ع) افتاد كه با گروهى از خاندانش
حلقه وار نشسته بودند. نزد ايشان رفتم و گفتم : (درود بر شما اى خاندان مهربانى و پيامبرى و اى جايگاه
آمد و شد فرشتگان ! خدا شما را رحمت كند! چگونه ايد؟) امام (ع) رو به مـن كـرد و فـرمـود: (آيـا نـمى دانى
كه ما چگونه شب ها را به صبح مى بريم ؟ ما ميان قوم خود هـمانند بنى اسرائيل ميان فرعونيان هستيم كه
پسران را مى كشتند و زنان را زنده مى گذاشتند! بـه بـهترين فرد اين امّت بر فراز منبرها ناسزا مى
گويند و به آنان كه نسبت به ما دشمنى مى ورزند، مال مى بخشند و حقّ دوستان ما را پايمال مى كنند. قريش
به قريشى بودن محمّد(ص)بـر عـرب مـى بـالد و عـرب بـه عـرب بـودنـش نـزد ديـگـران بـه خـود مـى
نـازد. ايـنـان از قـِبـَل مـا بـه جـايـى رسـيـده انـد، ولى بـراى خـود مـا هـيـچ حـقـّى قائل
نيستند! اى ابوعمران ! بنشين كه بامداد و شامگاه ما اين چنين است .) (100)وَرْد به نقل از پدرش كميت گويد:
خـدمت سرورم ، امام محمّد باقر(ع)، رسيدم و گفتم : (اى فرزند پيامبر خدا(ص)! من درباره شما اشعارى سروده
ام ، آيا اجازه مى دهيد كه بخوانم ؟) فرمود: (روزهاى برات (101)چه وقت شعر خواندن است ؟) گفتم : (شعر در
خصوص شماست .) فرمود: (بخوان ) و من چنين خواندم :
(اَضْحَكَنِى الدَّهْرُ وَ اءَبْكانى
لِتِسْعَةٍ بِالطَّفِّ قَدْ غُودِرُوا
صارُوا جَميعا رَهْنَ اءكْفانٍ)
وَ الدَّهْرُ ذُو صَرْفٍ وَ اءَلْوانِ
صارُوا جَميعا رَهْنَ اءكْفانٍ)
صارُوا جَميعا رَهْنَ اءكْفانٍ)
(وَسِتَّةٌ لايُتَجارى بِهِمْ
ثُمَّ عَلِىُّ الخَيْرِ، مَوْلاهُمُ
ذِكْرُهُمُ هَيَّجَ اءحْزانى)
بَنُو عَقيلٍ، خَيْرُ فُرْسانٍ
ذِكْرُهُمُ هَيَّجَ اءحْزانى)
ذِكْرُهُمُ هَيَّجَ اءحْزانى)
سواركاران
سپس سرور آنان على نيكومنش كه يادشان اندوهم را برانگيخته است .حضرت گريه كرد و سپس فرمود: (هيچ كس ، از ما ياد نمى كند و نزد او از ما ياد نمى شود كه بـه انـدازه بـالپـشه اى اشك بريزد، مگر اين كه خدا برايش در بهشت خانه اى مى سازد و آن اشك را ميان او و آتش حايل مى
كند.) كميت گويد: چون بدين بيت هارسيدم :
(مَنْ كانَ مَسْرورا بِما مَسَّكُمْ
فَقَدْ ذُلِلْتُمْ بَعْدَ عِزٍّ فَما
اءَدْفَعُ ضَيْما حينَ يَغْشانِى)
اءَوْ شامِتا يَوْما مِنْ الْاءنِ
اءَدْفَعُ ضَيْما حينَ يَغْشانِى)
اءَدْفَعُ ضَيْما حينَ يَغْشانِى)