درآمدی بر خداشناسی فلسفی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر خداشناسی فلسفی - نسخه متنی

محسن جوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بر اين اساس بايد تمام براهين موجود در كتاب هاى كلامى و فلسفى را كه به نحوى از حدوث يا امكان سخن مى گويند، در شمار استدلال هاى فلسفى دانست. تنها آن دسته از براهين كه بر اساس محاسبه احتمال تصادف و دخالت نداشتن تدبير الهى در كار خلقت به وجود خداوند مى رسند، خارج از حوزه استدلال فلسفى قرار مى گيرند; هرچند اين نوع استدلال جز در كتب دانشمندان معاصر ديده نمى شود. به نظر مى رسد اين نوع استدلال (استدلال علمى) در پى آشنايى با نوشته هاى دانشمندان غربى، در آثار حكيمان معاصر راه يافته است.

روشن است كه استدلال علمى، محدوديت هايى دارد كه خود اين انديشمندان نيز بر آنها واقفند. ولى به قول شهيد صدر، وقتى كه مخاطب بر صحتِ انحصارى اين روش اصرار دارد، چرا ما استدلال بر وجود خداوند را در قالب آن روش ارائه نكنيم. به هر حال آنچه امروزه از آن به برهان نظم ياد مى شود، معمولا به صورت يك استدلال علمى طرح مى شود. البته برهان نظم به صورت هاى مختلفى در آثار حكيمان مسلمان چون ابن رشد ديده مى شود كه ماهيّت استدلال به كار گرفته شده در آنها فلسفى است، نه علمى.

زيرا گاهى گفته مى شود نظم موجود در عالم، تقاضاگر ناظمى است كه آگاه و حكيم باشد،اما علّت اين لزوم و اقتضا اين نيست كه احتمال وجود نظم در عالم بر اساس تصادف بسيار ناچيز و اندك است، بلكه سر به دامانِ اين اصل فلسفى دارد كه نظم به عنوان يك معلول تنها از علّتى مى تواند موجود شود كه خود حكيم باشد. (فاقد شىء نمى تواند مُعطى آن باشد) در اين صورت برهان نظم يك برهان فلسفى به حساب مى آيد. شهيد مطهرى خود به اين نكته تذكار داده اند.

ليكن به نظر مى رسد تقسيم بندى پيشين مناسب تر است، چرا كه تمام استدلال هاى فلسفى رايج در حكمت و كلام اسلامى را پوشش مى دهد و فقط نوعى برهان كه ملا صدرا آن را برهان صديقين ناميده است، مى ماند، كه يك استدلال فلسفى است اما نه از نوع براهين حكماى الهى قبل از ملاصدرا كه در آن به نوعى از مفهوم امكان، استفاده شده است.

برهان ملاصدرا و آنچه ابن سينا بيان كرده است در اين جهت مشتركند كه از وجود ممكن آغاز نمى كنند; اما ابن سينا از مقوله امكان ذاتى در استدلال خود به نحو ديگرى استفاده مى كند و به همين جهت ذيل برهان وجوب و امكان قرار مى گيرد. بنابر اين مى توان همه براهينى را كه در آثار كلامى و فلسفى اسلامى طرح شده است به شكل زير طبقه بندى كرد:(14)

/ 103