د ـ اشكال ابن رشد - درآمدی بر خداشناسی فلسفی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر خداشناسی فلسفی - نسخه متنی

محسن جوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

د ـ اشكال ابن رشد

ابن رشد، فيلسوف مسلمان اندلسى (غرب جهان اسلام) كه در ميان دانشمندان اروپايى ارج و منزلتى بيش از ابن سينا و ديگر حكيمان مسلمان دارد، به سخن شيخ الرئيس خرده گرفته مى گويد :

تقسيم موجود به واجب و ممكن كه مقدمه استدلال ابن سيناست، نادرست است. زيرا موجود يعنى چيزى كه وجود دارد و آنچه هست نمى تواند نسبت به هستى و نيستى مساوى باشد (ممكن باشد).(100)

به اعتقاد ابن رشد وجود همواره مساوق وجوب است و موجود نمى تواند ممكن باشد. اگرچه وجوب وجود گاهى بالذات و گاهى بالغير است اما بالاخره هر موجودى واجب است.

به يقين مساوق بودن وجود و وجوب، نكته اى نيست كه از چشم ابن سينا دور مانده باشد. مراد او از اين كه موجود يا واجب است يا ممكن، تقسيم از حيث وجود نيست، زيرا از اين جهت هر موجودى واجب است و اساساً شىء تا واجب نشود موجود نمى شود. (مفاد قاعده فلسفى الشىء مالم يجب لم يوجد) آنچه در انديشه ابن سينا مى گذشت آن بود كه هر موجودى در تحليل عقلى، دو گونه است: يا هيچ گونه حيث ماهوى و غير وجودى در آن متصور نيست و هر چه هست وجوب است، كه واجب الوجود خوانده مى شود.(101) و يا موجودى است كه عقل با تحليل خود يك حيث ماهوى از جنبه محدوديت و مرزهاى آن انتزاع مى كند كه ماهيّت خوانده مى شود، و همين ماهيّت است كه نسبت به وجود و عدم مساوى بوده، موجود يا معدوم شدن آن علّت مى خواهد. به موجودى كه ماهيّت، قابل انتزاع از آن باشد و ذات آن به تصور و تعقّل آيد، ممكن الوجود اطلاق مى شود.(102)

همين برداشت از كلام شيخ (ملاحظه ذات و ماهيت در تقسيم به وجوب و امكان; نه ملاحظه خود وجود) در آثار ملاصدرا ديده مى شود. از اين روست كه ملاصدرا، تقسيم موجود به واجب و ممكن را نوعى اصيل انگاشتنِ ماهيّت مى داند. زيرا وقتى موجود خارجى به خاطر داشتن ماهيّت، به امكان متّصف مى شود، معنايش اين است كه ماهيّت، واسطه در عروض امكان بر وجود است و به اصطلاح فلسفى حيثيت تقييدى است; يعنى: وصف امكان اساساً و واقعاً به ماهيّت تعلق دارد و اسناد آن به موجود، اسنادى مجازى و عرضى و به سبب اتحاد وجود و ماهيّت در خارج است. اگر ماهيّت، حيثيت تقييدى است و هموست كه متّصف به امكان مى گردد، پس ماهيّت در خارج وجود دارد، زيرا در خارج است كه ماهيّت سبب اتّصاف وجود به امكان مى شود.(103) ملاصدرا براى اجتناب از هر گونه تسرّى اصالت به ماهيّت، تقسيم موجود به واجب و ممكن را به تقسيم موجود به غنىّ و فقير، يا مستقل و وابسته، برمى گرداند.(104)

/ 103