هر استدلالى در واقع مبتنى بر ربط علّى مقدمه ها و نتيجه است. و هر تبيينى مبتنى بر بيان علّت و چرايى يك امر است. بنابراين هيچ استدلال و تبيينى بدون پذيرش اصل عليت، صورت نمى بندد. انكار اصل عليت، استلزام را كه اساس هر قياس و استدلالى است برنمى تابد. استلزام خود تعبير ديگرى از همان اصل عليت، و ربط مقدمه با نتيجه يكى از مصاديق بارز اصل عليت است. پس هرگونه تفكر تجربى و عقلى بر اصل عليت متوقف است. به تعبير شهيد مطهرى انكار اين اصل نه فقط علوم تجربى را متزلزل مى كند، بلكه اساس فلسفه را كه مبتنى بر استدلال و قياس است در هم مى شكند.(72)
5 ـ نامعقول بودن هر اقدامى
كسى بين افعال خود و غايات مورد نظر رابطه ضرورى علّى و معلولى نبيند، توجيهى براى اقدام به انجام هيچ كارى نخواهد داشت. اين اصل عليت است كه اقدامات و افعال آدمى را موجّه و معقول مى سازد. به قول مرحوم علامه طباطبايى: اگر چنانچه انسان و هر ذى شعور ديگر به عليت و معلوليت در ميان كار خود و انجام يافتن آرمان و مقصد خود باور نداشت، هرگز كم ترين حركت و فعاليّت از خود بروز نمى داد و هرگز چيزى را پيش بينى نكرده و در انتظارش نمى نشست.(73)