تاريخچه برهان وجوب و امكان - درآمدی بر خداشناسی فلسفی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر خداشناسی فلسفی - نسخه متنی

محسن جوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تاريخچه برهان وجوب و امكان

اين برهان در بستر فلسفه اسلامى شكل گرفت و از طريق ترجمه آثار فيلسوفان و متفكران اسلامى، به خصوص ابن سينا، غزالى و ابن رشد، به عالم مسيحى وارد و به ويژه در آثار توماس آكويناس ظاهر شد.

برخى از متفكران بين برهان جهان شناختى و برهان وجوب و امكان، تفاوتى نگذاشته تاريخچه آن را به ارسطو و افلاطون برگردانده اند.(21) در حالى كه برهان وجوب و امكان همان گونه كه در غرب هم برخى بدان توجه كرده اند، نوع خاصى از براهين جهان شناختى است و ميان آن دو عموم و خصوصِ مطلق است، نه تساوى.(22)

برهان حركت ارسطو، نوع ديگرى از براهين جهان شناختى است كه بسيار پيش از برهان وجوب و امكان طرح شد. در حالى كه اولين گزارش از برهان وجوب و امكان در آثار توماس آكويناس ديده مى شود. وى پس از خدشه در برهان وجودشناختى آنسلم، به براهينى روى آورد كه در آنها از تحليل مفهومى براى اثبات خدا اثرى نبود، بلكه اساس استدلال وى بر واقعيت هستى و يا جلوه هاى خاصى از آن قرار گرفت.

آكويناس، پنج استدلال پيش رو نهاد كه بعدها به پنج راه (Five.Ways)شهرت يافت; سه فقره از آنها در شمار براهين جهان شناختى است : برهان حركت، برهان معلوليّت، برهان امكان.

بى ترديد آكويناس از فلاسفه اسلامى، به خصوص آراى ابن رشد، متأثّر بوده است. از اين رو مى توان او را در برهان وجوب و امكان، و حتّى برهان معلوليّت، وام دار فلاسفه اسلامى دانست.(23) سپس از زبان و قلم وى، برهان ياد شده به جهان مسيحى راه يافت.

در درون فلسفه اسلامى، در آثار كندى كه جزء اولين گروه از فيلسوفان اسلامى است، سخن از برهان وجوب و امكان ديده نمى شود; ولى در آثار فارابى كه يكى از برجسته ترين فلاسفه مشايى در جهان اسلام است، زمينه سازى و تمهيد آن برهان به چشم مى خورد. سرانجام اين ابن سينا بود كه برهان وجوب و امكان را به صورت جامع سر و سامان داد. ابن رشد، ضمن اعتراف به پيش گامى ابن سينا در اين پرداخت، مى گويد او در تنظيم آن متأثّر از نگرش علماى كلام بوده است، ولى توضيح نمى دهد كه آن متكلمان چه كسانى اند.(24) به نظر مى رسد بى اعتقادى ابن رشد به اين برهان كه بدان اشاره خواهد شد، اساس انتساب آن به نحله هاى كلامى است، و چندان پايه و اساس تاريخى ندارد.

البته تأثير برهان وجوب و امكان بر متكلمان متأخّر چنان است كه اغلب آنان در باب اثبات وجود خدا بدان روى مى آورند.(25)

/ 103