اشكالات مطرح شده در سنّت فلسفى - كلامى اسلامى عليه برهان ابن سينا، دو گونه است: برخى از آنها متوجه صحّت و درستى استدلال است و پاره اى به ادعاهاى ابن سينا در مورد برهان خود برمى گردد. به بيان ديگر برخى از منتقدان، برهان را ناتمام مى دانند اما عده اى از ايشان على رغم آن كه بر برهان وى صحه مى گذارند، ادعاى او را در مورد ويژگى هاى برهان نمى پذيرند.
الف ـ ناسازگارى اعتقاد به قدمت عالم و اثبات خدا
امام محمد غزالى منتقد معروف ابن سينا، مى گويد كسانى چون وى كه معتقد به قدم عالم هستند، راهى براى اثبات واجب ندارند. زيرا پذيرش قديم بودن عالم(عدم حدوث آن در زمانى از زمان ها) ناسازگار و متناقض با جست و جوى علّت و مبدأ براى آن است. توضيح اشكال غزالى اين است كه حكيمان مسلمان هم چون ابن سينا، فارابى و ملاصدرا، معمولا بعضى از ساحت ها و عوالم هستى را منزّه از حدوث زمانى مى دانند. عالم عقول و يا حتى خود هيولى و مادة المواد عالم طبيعت كه زمان در اثر حركت آن ايجاد مى شود، در باور اين حكيمان امورى برىّ از زمانند. و اعتقاد به قدمت عالم نشان گر تأثير انديشه نوافلاطونى بر حكيمان مسلمان است. نظريه فيض فلوطين كه مورد پذيرش حكيمان مسلمان قرار گرفت، در فضاى تفكر اسلامى به شواهد دينى هم آراسته و تأييد شد.(93) يكى از نقاط مهم حمله غزالى به فلسفه، همين نظريه فيض است كه بر طبق آن عالم هستى، فيض لايزال و بى زمان خداوند است. غزالى مى گويد موضع فلاسفه كه ضمن پذيرش قدمت عالم درصدد يافتن علّت براى آن هستند، نامعقول تر از سخن ملحدان است، زيرا آنان به صراحت منكر وجود مبدأ براى عالم هستند (كه امرى باطل ولى معقول است)، اما فلاسفه با پذيرش قدمت عالم ـ كه در ضمن خود بى نيازى از علّت را دارد ـ هم چنان در پى علّت براى آن هستند كه امرى نامعقول است.(94)