چند نكته درباره برهان ابن سينا - درآمدی بر خداشناسی فلسفی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر خداشناسی فلسفی - نسخه متنی

محسن جوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چند نكته درباره برهان ابن سينا

الف ـ برهان ابن سينا از نوع استدلال مستقيم و مبتنى بر اصل علّيت، و امتناع دور و تسلسل است.

ب ـ اصل علّيت (نيازمندى هر معلول به علّت) و اصل امتناع دور، بديهى اند.

ج ـ ابن سينا در ردّ تسلسل، از نوعى برهان خلف استفاده مى كند كه مى توان آن را به عنوان برهانى بر اثبات واجب دانست; به تعبير ديگر برهان امتناع تسلسل ابن سينا در كتاب الاشارات و التنبيهات ضمن نفى تسلسل، وجود واجب را لازم مى نماياند.

د ـ برهان ابن سينا يكى از بهترين براهين فلسفى اثبات وجود خداست و از استحكام منطقى برخوردار است.

تقريرهاى ديگر برهان وجوب و امكان

برهان امكان متكلمان

برهان وجوب و امكان در آثار حكيمان و متكلمان بيشتر به برهانى گفته مى شود كه نخستين مقدمه آن موجود ممكن است، برخلاف برهان ابن سينا كه از مطلق موجود آغاز مى كرد; نه موجود ممكن. از اين تفاوت كه بگذريم، مى توان استدلال متكلمان را كاملا شبيه كار ابن سينا دانست. زيرا بعد از پذيرش واقعيت موجود ممكن، اقتضاى اصل عليت آن است كه بايد علّتى براى وجود ممكن باشد، و اين علّت نمى تواند خود آن ممكن باشد (امتناع دور) و نيز نمى تواند سلسله اى از ممكن ها باشد. (امتناع تسلسل) پس بايد واجب الوجودى باشد تا اين وجود مذكور، هستى خود را از آن دريافت كرده باشد. اما اصل اينكه ممكن الوجود هست، يا به خاطر بديهى بودن آن مورد پذيرش است، و يا اگر ترديدى در آن وجود دارد بر اساس دلايلى پذيرفتنى مى شود.

عبدالرزاق لاهيجى وجود ممكن را بديهى دانسته، استدلال خود را چنين مطرح كرده است :

شك نيست در وجود ممكن الوجودى و وجود ممكن محتاج است به مرجّحى و علتى كه موجود باشد در وقت وجود او، و آن علّت نيز اگر ممكن الوجود باشد محتاج خواهد بود به علّتى ديگر و علّت اين علّت اگر ممكن اوّل باشد دور صريح لازم مى آيد و اگر ممكن ثالثى باشد نقل كلام در علّت آن مى كنيم و در هر مرتبه اگر علّت [به ديگر ممكنات] رجوع كند دور صريح يا مضمر لازم آيد و اگر در هيچ مرتبه رجوع نكند، تسلسل لازم آيد و امتناع دور و تسلسل به برهان قطعى ثابت شد پس واجب باشد انقطاع سلسله عليت به علّتى واجب الوجود كه وجودش به نفس خود باشد.(112)

هستند متكلمانى كه وجود ممكن را نظرى و نيازمند به علت دانسته اند; مثلا تركّب اشياى محسوس و بديهى را نشان گر امكان آنها مى دانند و از اين طريق امكان را در آنها نتيجه مى گيرند.(113)

/ 103