ديباچه
انس و آشنايى آدمى با خداوند، بيش و پيش از آنكه محصول خردورزى وى باشد، از اعماق وجدان و روان او مايه مى گيرد. احساس مخلوقيت كه وابستگى او را به خالقى نامحدود مى نماياند، در جوهر جان او آشيانه دارد و همين احساس است كه مفهوم «تقدس» را در مواجهه با خالق در انديشه انسان زنده مى كند. اما خرد آدمى كه ركنى از اركان وجودى اوست نبايد از حظّ انس و الفت با خداوند بى نصيب بماند. از حسن قضا چنين هم نيست و چه توفيق ها كه از رهگذر تلاش خردمندان فرا چنگ آمده است. ترديدى نيست كه انگيزه ى خردورزى پيرامون خداوند فقط ارضاى كنجكاوى ذهنى درباره متعلق احساس وابستگى آدمى نيست، بلكه كشيدن حصارى محكم برگرد باور به وجود خداوند، نيز در اين ميان نقش و سهم دارد. از آغاز تاريخ مكتوب خردورزى، كه گزارش احوال يونانيان است، تامل و انديشه درباره وجود خداوند، جايگاه خاص و ممتازى در مجموعه تاملات به خود اختصاص داده است. تاريخ انديشه گواه تلاش انسان در پرتوافكنى عقلى بر آن چيزى است كه همواره احساس و وجدان او را به خود مشغول داشته است. اگر چه در آغاز راه، كسانى چون تالس، آن «نامخلوق» را به خطا در ميان همين «مخلوقات» مى جستند و مثلا «آب» را مبدأ و منشاء هستى، و همه چيز را وام دار او مى دانستند(1)، اما سير خردورزى آدمى شاهد نضج خداشناسى فلسفى است; ارسطو كه از حركت هاى مشهود، سراغ محركى نامشهود و فارغ از حركت و زوال را مى گرفت، نمونه خوبى از دوره پختگى فلسفه است. مسأله استدلال فلسفى و عقلى بر وجود خدا و انديشيدن در صفات او، آنگاه كه وارد فضاى ايمانى جهان اسلام شد، جان تازه اى گرفت و در پرتو تعاليم دين مقدس اسلام مسير روشن ترى را پيمود. خداشناسى فلسفى نه فقط ذهن فيلسوفانى چون فارابى و ابن سينا را به خود مشغول داشت، بلكه اهل كلام را هم به ميدان كشيد و از رهگذر تلاش آنان براهين متعددى سامان يافت. برهان وجوب و امكان اگر چه تنها طريق خداشناسى فلسفى نيست، اما مهمترين آنهاست و به دليل همين اهميت، به سرعت در شرق و غرب عالم مورد قبول قرار گرفت. ايمانوئل كانت اين برهان را ضمن اين كه ساده و قابل فهم همگان مى داند، در عين حال داراى بيشترين درجه اقناع دانسته، و آن را اساس تمام برهان هاى خداشناسى طبيعى كه به صورت هاى مختلف عرضه شده مى شمارد.(2)1 ـ البته بر حسب تفسير ارسطو از تالس و اما برخى كلام تالس را كنايى دانسته و معناى معقولى براى آن ذكر مى كنند. ر.ك : دكتر شرف الدين خراسانى (شرف)، نخستين فيلسوفان يونان، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، ص 127. 2 ـ ر.ك: ايمانوئل كانت، سنجش خرد ناب، ترجمه مير شمس الدين اديب سلطانى، اميركبير، ص 667.