تكبّر در صلوات - خاطرات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خاطرات - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تكبّر در صلوات

تازه وارد تلويزيون شده بودم و با اتوبوس از قم به تهران مىآمدم و برمى گشتم. روزى بعداز ضبط برنامه، با اتوبوس به سمت قم در حركت بودم. نزديك بهشت زهرا كه رسيديم خواستم بگويم: براى شادى ارواح شهدا صلوات، ديدم در شاءن من نيست و من حجة الاسلام و...

به خودم گفتم: بى انصاف! تو خودت و تلويزيونت از شهدا است، تكبّر نكن. بلند شدم و باز نشستم، مسافران گفتند: آقا چته صندليت ميخ داره گفتم: نه. خودم گير دارم!

بالاخره از بهشت زهرا گذشته بوديم كه بلند شدم و گفتم: صلوات ختم كنيد. آنجا بود كه فهميدم كه علم و شخصيّت سبب تكبّر من شده است.

/ 266