به عيادت يكى از مراجع رفتم، ايشان بلند شده عمامه اش را به سرگذاشت و نشست، علّت را پرسيدم. فرمود: به احترام شما. من تقاضا كردم راحت باشد و استراحت كند، ايشان قبول كرده و فرمود: حال كه اجازه مىدهى من هم برمى دارم.من تمام درسهايى كه در محضرش خوانده بودم فراموش كردم، ولى اين خاطره براى من مانده كه به احترام من بلند شد و عمامه اش را به سر گذاشت.
از امام حسين چه بخواهم
در بعضى شب هاى جمعه كه در نجف بودم توفيقى بود كه به كربلا مىرفتم واز آنجا كه دعا زير گنبد امام حسين عليه السلام مستجاب است، از استادم پرسيدم: چه دعا و درخواستى از خدا در آنجا داشته باشمايشان فرمودند: دعا كن هر چه مفيد نيست، علاقه اش از دل تو بيرون رود. بسيارند كسانى كه علاقمند به مطالعه يا كارى هستند كه علم يا كار بى فايده است.در دعا نيز مىخوانيم: «اعوذ بك مِن عِلم لاينفع» خداوندا! از علم بدون منفعت به تو پناه مىبرم.