تكبّر يا توجّه - خاطرات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خاطرات - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تكبّر يا توجّه

در مسجد الحرام نشسته بودم و با يك نفر گرم صحبت بودم. شخصى دست مرا بوسيده و رفته بود و من متوجّه او نشده بودم. يك نفر آمد و گفت: آقاى قرائتى! من تعجّب مىكنم از كبر وخودپسندى شما! گفتم: چرا؟ گفت: يك نفر دست شما را بوسيد، ولى شما اعتنايى نكرديد و دستتان را پس نگرفتيد! گفتم: آقا من گرم صحبت بودم و متوجه نشدم. امّا او نمى خواست باور كند و رفت.

من حواس خود را جمع كردم، بعد از لحظاتى فرد ديگرى خواست دستم را ببوسد، گفتم: نه آقا! قابل نيستم و دستم را پس گرفتم. لحظه اى بعد فردى آمد و گفت: آقاى قرائتى! شما تكبّر داريد! گفتم: چرا؟ گفت: پيرمردى آمد دست شما را ببوسد، ولى شما نگذاشتيد و او خجالت كشيد!!

/ 266