حج يا تبليغ در روستا - خاطرات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خاطرات - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حج يا تبليغ در روستا

يك سال مىخواستم به حج بروم، با خود گفتم: امسال مىخواهم حجم حجى حساب شده باشد. لذا از يك هفته قبل شروع كردم به مطالعه آيات و روايات حج و بعد به سراغ حسابرسى مالى و وصيت نامه رفتم، از دوستان و بستگان حلاليت طلبيده و براى اينكه حج مقبولى باشد، نيت كردم به نيابت از امام زمان عليه السلام به حج بروم. غسل توبه كردم، غسل حج كردم و به خيال خودم حج شسته رفته اى را شروع كردم.

در پله هاى هواپيما ندايى مرا ميخ كوب كرد؛ آقاى فلانى تو كه قصدت را خالص كرده اى و به نيابت امام زمان عليه السلام راهى مكه هستى، آيا اگر وظيفه ات انصراف از حج و اعزام به روستاى كوچكى در منطقه اى دور دست و حديث گفتن براى عده اى محدود باشد، انجام وظيفه مىكنى

ديدم دلم به سمت مكه است، نه وظيفه. گفتم: خدايا! از تو متشكرم كه در لحظه هاى حساس مرا به خودم مىشناسانى.

/ 266