دل ما را خون نكنيدخانمى به دفتر نهضت تلفن كرد و گفت: آقاى قرائتى! پسرم مفقودالاثر شده و پسر ديگرى ندارم. هر وقت به خيابان مىروم و بدحجابى را مىبينم، دلم خون مىشود. شما در تلويزيون بگوئيد: اگر از قيامت نمى ترسيد، دل ما را خون نكنيد!