در اهواز كلاسهاى زيادى داشتم، در يكى از كلاسها عنوان درسم اين بود: خداوند چرا در دنيا ما را به جزاى اعمالمان نمى رساند؟براى اين سؤال چند جواب آماده كرده بودم، ولى قبل از پاسخ به سؤال به جوانها گفتم: شما نيز فكر كنيد و جواب بدهيد. يكى از جوانها بلند شد و جوابى داد، ديدم جواب خوبى است و آن جواب در يادداشت هاى من نيست، قلم و دفتر خود را برداشتم و همانجا يادداشت كرده و آن جوان را هم تشويق كردم و گفتم: من اين را بلد نبودم.روز آخرى كه خواستم از اهواز بيرون بيايم، يكى از دبيران گفت: عكس العمل شما در مقابل آن دانش آموز و قبول و يادداشت جواب او، از همه سخنرانى هاى شما اثر تربيتيش بيشتر بود.