يكى از شهرداران بطور ناشناس به مغازه بقالى مراجعه كرده و به او گفته بود، برادر اين جوى آب متعلّق به همه مردم است، شما كه آشغالها را در جوى آب مىريزى، جوى مسدود و اسباب زحمت مردم مىشود. مرد بقّال گفته بود: برو بابا، كى به كيه. شهردار دستور داد شبانه مغازه او را بسته وپلمپ كنند.فردا صبح بقّال به شهردارى مراجعه مىكند و مىگويد: من پروانه و جواز دارم، چرا مغازه مرا بسته ايد؟ شهردار در جواب اعتراض او مىگويد: برو بابا، كى به كيه.