در دوران جنگ يكى از برادران رزمنده مرخصى گرفته وارد شهر خود شد. همين كه به منزلش نزديك شد ديد همسرش بدون حجاب داخل كوچه است، نزديكتر شد ديد مردى داخل خانه است! خشمگين شده به او حمله كرد. غافل از اينكه در خانه مارى پيدا شده و همسرش وحشت زده از خانه بيرون دويده و مرد همسايه داخل خانه رفته تا مار را بگيرد.