شب احياى ماه رمضان به مسجدى دعوت شدم. جمعيت زياد بود، آنها را طبق احتياجاتى كه داشتند از هم جدا كردم: عدّه اى پيرمرد را براى خواندن دعاى جوشن به يك گوشه و ميانسال ها را براى درست كردن نماز وحمد وسوره به گوشه اى ديگر و جوانان ونوجوان را براى آموزش اصول عقائد در گوشه ديگرى قرار دادم. رئيس هيئت گفت: مجلس ما را بهم زدى! گفتم: بنا نيست در سنّت هاى نادرست خورد شويم، بلكه بايد تسليم روشهاى درست واصلاحى باشيم.