خادم مردم - خاطرات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خاطرات - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خادم مردم

در يكى از شهرها در ايام انتخابات خربزه فروشى با بلندگوى خود براى يكى از نامزدهاى مجلس تبليغ مىكرد. گفتند: تو برو خربزه ات را بفروش، چكارت به اين كارها. گفت: اگر من ماشينم را هم بفروشم بايد او به مجلس برود! گفتند: آيا ايشان از اقوام شماست و يا وعده اى به شما داده است گفت: هيچكدام، فرزندم به جبهه رفت و مجروح شد و الا ن در خانه بسترى است و اين نامزد مجلس، معلّمى است كه هفته اى دو روز به عيادت فرزندم مىآيد و درسهاى عقب افتاده اش را جبران مىكند.

/ 266