به دارايى خود تكيه نكنيم - خاطرات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خاطرات - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به دارايى خود تكيه نكنيم

در سنين جوانى و اوائل طلبگى خواستم از نجف اشرف به مكه بروم. توصيه شد كه براى بين راه و آنجا مقدارى نان خشك كنم، به نانوائى 40 نان سفارش دادم. شب كه خواستم تحويل بگيرم به ذهنم رسيد يك نان هم براى استفاده امشب بگيرم، گفتم: كسى كه 40 نان دارد گرسنگى نمى خورد.

خلاصه نانها را آوردم وچون حجره خودم كوچك و حجره دوستم بزرگ بود، نانها را در حجره او براى خشك شدن پهن كردم. شب كه خواستم شام بخورم ديدم نان در حجره ندارم، به حجره دوستم رفتم تا از آنجا نان بردارم، ديدم او درب را بسته و رفته است، خلاصه درب حجره ها را زدم تا چند تكّه نانِ خشك بدست آوردم.

آن شب كه 40 نان داشتم، به گدائى افتادم.

/ 266