بدان خداوند كه به تو چشم داده تا غذا را از دور بيابى اگر در طبع تو ميل و شوق و رغبتى قرار نمىداد تا تو را به سوى غذا بر انگيزانند بينايى عاطل و بىفايده بود زيرا چه بسيار بيمارى كه طعام را مىبيند و آن براى او از هر چيزى سودمندتر است ليكن رغبت به غذا از او ساقط شده و از آن نمىخورد و بينايى و ادراك نسبت به او عاطل و بى استفاده مانده است. پس ناگزير بايد تو را به آنچه موافق طبع تو است رغبتى باشد كه اين را شهوت مىگويند و به آنچه مخالفت طبع تو است نفرتى باشد كه آن را كراهت مىخوانند تا شهوت تو را به طلب و كراهت به گريز وادارد. از اين رو خداوند شهوت