حالت توكّل‏ - راه روشن جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راه روشن - جلد 7

ملا محسن فیض کاشانی؛ مترجم: سیدمحمد صادق عارف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

طريق دارو و درمان بيان مى‏شود.

حالت توكّل‏

پيش از اين گفتيم كه مقام توكّل از علم و حال و عمل تشكيل مى‏شود، و علم را ذكر كرديم. امّا حال به طور تحقيق توكّل تعبيرى از آن است، و علم اصل و عمل ثمره آن مى‏باشد. پژوهشگران در تعريف توكّل بسيار سخن گفته‏اند و عبارات آنها مختلف است، چه هر كدام از مقام نفس خويش سخن گفته و از حدّ آن خبر داده چنان كه عادت صوفيان است، و در نقل آنها و آوردن سخنهاى بسيار سودى نيست. و ما بايد خود از آن پرده برداريم.

از اين رو مى‏گوييم توكّل مشتق از وكالت است، چنان كه گفته مى‏شود: وكّل أمره الى فلان يعنى امر خود را به فلان واگذاشت و به او اعتماد كرد. به كسى كه امر به او واگذار شده وكيل گفته مى‏شود، و واگذار كننده را متّكل يا متوكّل بر او مى‏خوانند، و اين زمانى است كه نفس واگذار كننده به او آرامش يابد و به او اعتماد كند و او را به كوتاهى در امر متّهم نسازد و معتقد به عجز و قصورى در او نباشد.

بنابر اين توكّل عبارت از اعتماد قلبى بر وكيل بتنهايى است، و ما در اين مورد وكيل در دعاوى را به طور مثال ذكر مى‏كنيم و مى‏گوييم: اگر عليه كسى به تزوير ادّعاى باطلى اقامه شود و او بخواهد براى رفع اين دعوا كسى را وكيل كند كه پرده از روى اين تزوير بردارد زمانى متوكّل بر او مى‏شود و دلش به او اعتماد مى‏كند و نفسش به او آرامش مى‏يابد كه معتقد باشد در اين وكيل چهار خصلت موجود است: منتهاى هدايت، منتهاى قدرت، منتهاى فصاحت، منتهاى شفقت.

هدايت

به سبب آن موارد تزوير را بشناسد تا از ترفندها و حيله گريهاى مدّعى چيزى بر او پوشيده نماند.

قدرت و قوّت

براى آن كه بر تصريح حقّ دلير باشد، و فريبكارى و سهل انگارى نكند، و نترسد و شرم نكند، زيرا بسا به موارد تزوير دشمن آگاه شود ليكن ترس و شرم يا انگيزه‏هاى ديگرى كه موجب سستى دل از بيان آن است مانع او شود.

فصاحت

منشأ آن نيز قدرت است، جز اين كه آن در زبان است تا بتواند همه آنچه را دل بر آن دليرى دارد اظهار و به آنها اشاره كند. چه هر دانايى كه موارد تزوير را بداند

/ 527