چگونگى توزيع درجات بهشت و دركات دوزخ در آخرت بر اساس حسنات و سيّئات حاصل در اين دنيا - راه روشن جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راه روشن - جلد 7

ملا محسن فیض کاشانی؛ مترجم: سیدمحمد صادق عارف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چگونگى توزيع درجات بهشت و دركات دوزخ در آخرت بر اساس حسنات و سيّئات حاصل در اين دنيا

بدان دنيا از عوالم ملك و شهود و آخرت از عوالم غيب و ملكوت است، و مقصود ما از دنيا حالت پيش از مرگ و منظور ما از آخرت حالت پس از مرگ است. بنابر اين دنيا و آخرت تو صفات و حالات تو است. از اينها آنچه نزديك است به آن دنيا و آنچه دور و در تأخير است آخرت ناميده مى‏شود. ما اكنون در دنيا كه عالم ملك است سخن مى‏گوييم و مقصود ما شرح آخرت است كه عالم ملكوت مى‏باشد، و شرح عالم ملكوت در عالم ملك جز از راه تمثيل قابل تصوّر نيست، از اين رو خداوند متعال فرموده است:

وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ زيرا عالم ملك نسبت به جهان ملكوت عالم خواب است. به همين سبب پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرموده است: «مردم مردگانند هنگامى كه بميرند بيدار مى‏شوند.» روشن است كه آنچه در بيدارى واقع مى‏شود بيان آن در خواب جز از راه تمثيل كه نياز به تغيير دارد ميسّر نيست به همين گونه بيان آنچه در عالم بيدارى و هشيارى آخرت واقع خواهد شد در عالم خواب دنيا جز در قالب امثال امكان پذير نمى‏باشد، منظور من از قالب امثال چيزهايى است كه از دانش تعبير خواب مى‏دانى، و اگر زيرك و با فطانت باشى در اين مورد سه مثال زير تو را كافى است:

1- مردى نزد ابن سيرين آمد و گفت: در خواب ديدم كه انگشترى در دست دارم و با آن دهان مردان و شرمگاه زنان را مهر مى‏كنم. ابن سيرين به او گفت: تو اذانگو هستى و در ماه رمضان پيش از طلوع فجر اذان مى‏گويى، پاسخ داد: راست مى‏گويى.

2- ديگرى نزد او آمد گفت: من در خواب ديدم كه روغن زيت را در زيتون مى‏ريزم، به او گفت: اگر كنيزى را در اختيار دارى از حال او جويا شو، چه او مادر تو است، زيرا زيتون اصل و منشأ زيست است و تو آن را به اصلش باز گردانيده‏اى. آن مرد چون بررسى كرد دريافت كه كنيزش مادر اوست كه در كودكى اسير شده بوده است.

3- ديگرى به او گفت: من در خواب ديدم كه گويا گردن بند مرواريد به گردن خوكها

/ 527