حرمت خواهش بدون ضرورت و آداب فقير مضطر - راه روشن جلد 7
لطفا منتظر باشید ...
كسى كه غرض او رفق و طلب ثواب باشد براى او رواست كه بر اساس حسن ظنّ به خدا نه روى اعتماد به حكّام ستمكار وام گيرد، اگر خداوند از حلال روزى او كند وام خود را مىپردازد و چنانچه پيش از اداى آن بميرد خداوند آن را ادا و طلبكاران او را راضى خواهد كرد. ليكن اين امر مشروط به آن است كه حالش در نزد وام دهنده معلوم باشد و نبايد با او خدعه كند و او را با وعده بفريبد بلكه بايد وضع خود را براى او روشن سازد تا با آگاهى و بينش به وام دادن وى اقدام كند. واجب است وام چنين كسى از بيت المال يا از محلّ زكات پرداخت شود. خداوند فرموده است: وَ من قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ الله. گفته شده: معناى آن اين است كه يكى از دو جامهاش را بفروشد. و نيز گفتهاند: به آبروى خود وام گيرد، و اين همان چيزى است كه خدا به او داده است.يكى از آنان گفته است: خداوند را بندگانى است كه به اندازه امكانات خود انفاق مىكنند، و بندگانى است كه به اندازه حسن ظنّ آنها به خدا خرج مىكنند. يكى از آنان به هنگام مرگ وصيّت كرد كه اموالش به سه گروه داده شود: اقويا، اسخيا و اغنياء. گفتند:اينها كيانند؟ گفت: اقويا كسانى هستند كه بر خدا توكّل كردهاند اسخياء آنهايى هستند كه به خداوند گمان نيك دارند و اغنيا آنانى هستند كه از غير خدا بريدهاند.اكنون هر گاه اين شرايط را در خود و در مال و در دهنده بيابد آنچه مىدهند بگيرد، و بايد آنچه را مىگيرد از خداوند بداند نه از دهنده، زيرا دهنده واسطهاى است كه براى اين بخشش مسخّر و گمارده شده و به حكم انگيزهها و مقاصد و اعتقاداتى كه بر او چيره كردهاند به اين عمل مضطرّ و ناگزير شده است.موسى (عليه السلام) عرض كرد: پروردگارا! اين چنين روزى مرا در دست بنى اسرائيل قرار دادهاى كه مرا يك روز اين چاشت مىدهد، و شبى آن شام. خداوند به او وحى فرمود:من با دوستانم همين گونه رفتار مىكنم. روزى آنها را بر دست بندگان بطّال و بيكارهام جارى مىكنم تا به آن اجر برند. بنابراين دهنده را بايد مأمورى مسخّر و مأجور دانست.حرمت خواهش بدون ضرورت و آداب فقير مضطر
بدان درباره سؤال و خواهش، نهى زياد و تهديد بسيار وارد شده، و نيز اخبارى كه دلالت بر رخصت دارد وارد است. حقيقت اين است كه سؤال در اصل حرام است و تنها