حرمت خواهش بدون ضرورت و آداب فقير مضطر - راه روشن جلد 7

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

راه روشن - جلد 7

ملا محسن فیض کاشانی؛ مترجم: سیدمحمد صادق عارف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كسى كه غرض او رفق و طلب ثواب باشد براى او رواست كه بر اساس حسن ظنّ به خدا نه روى اعتماد به حكّام ستمكار وام گيرد، اگر خداوند از حلال روزى او كند وام خود را مى‏پردازد و چنانچه پيش از اداى آن بميرد خداوند آن را ادا و طلبكاران او را راضى خواهد كرد. ليكن اين امر مشروط به آن است كه حالش در نزد وام دهنده معلوم باشد و نبايد با او خدعه كند و او را با وعده بفريبد بلكه بايد وضع خود را براى او روشن سازد تا با آگاهى و بينش به وام دادن وى اقدام كند. واجب است وام چنين كسى از بيت المال يا از محلّ زكات پرداخت شود. خداوند فرموده است: وَ من قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ الله. گفته شده: معناى آن اين است كه يكى از دو جامه‏اش را بفروشد. و نيز گفته‏اند: به آبروى خود وام گيرد، و اين همان چيزى است كه خدا به او داده است.

يكى از آنان گفته است: خداوند را بندگانى است كه به اندازه امكانات خود انفاق مى‏كنند، و بندگانى است كه به اندازه حسن ظنّ آنها به خدا خرج مى‏كنند. يكى از آنان به هنگام مرگ وصيّت كرد كه اموالش به سه گروه داده شود: اقويا، اسخيا و اغنياء. گفتند:

اينها كيانند؟ گفت: اقويا كسانى هستند كه بر خدا توكّل كرده‏اند اسخياء آنهايى هستند كه به خداوند گمان نيك دارند و اغنيا آنانى هستند كه از غير خدا بريده‏اند.

اكنون هر گاه اين شرايط را در خود و در مال و در دهنده بيابد آنچه مى‏دهند بگيرد، و بايد آنچه را مى‏گيرد از خداوند بداند نه از دهنده، زيرا دهنده واسطه‏اى است كه براى اين بخشش مسخّر و گمارده شده و به حكم انگيزه‏ها و مقاصد و اعتقاداتى كه بر او چيره كرده‏اند به اين عمل مضطرّ و ناگزير شده است.

موسى (عليه السلام) عرض كرد: پروردگارا! اين چنين روزى مرا در دست بنى اسرائيل قرار داده‏اى كه مرا يك روز اين چاشت مى‏دهد، و شبى آن شام. خداوند به او وحى فرمود:

من با دوستانم همين گونه رفتار مى‏كنم. روزى آنها را بر دست بندگان بطّال و بيكاره‏ام جارى مى‏كنم تا به آن اجر برند. بنابراين دهنده را بايد مأمورى مسخّر و مأجور دانست.

حرمت خواهش بدون ضرورت و آداب فقير مضطر

بدان درباره سؤال و خواهش، نهى زياد و تهديد بسيار وارد شده، و نيز اخبارى كه دلالت بر رخصت دارد وارد است. حقيقت اين است كه سؤال در اصل حرام است و تنها

/ 527