اين رتبه نجات يافتگان است. مقصودم از نجات تنها سلامت است نه سعادت و رستگارى. اينها گروهى هستند كه خدمتى به جا نياوردهاند تا خلعت بر آنها پوشانيده شود، و كوتاهى نكردهاند تا عذاب شوند، حال اينها شبيه حال ديوانگان و كودكان كفّار و سفيهان و كسانى است كه در اطراف شهرها به سر برده، و دعوت اسلام به گوش آنها نرسيده و زندگى خود را با كودنى و نادانى به پايان بردهاند، نه معرفتى داشتهاند و نه افكارى، نه طاعتى داشتهاند و نه گناهى، وسيلهاى در دسترس نداشتهاند تا آنها را به خدا نزديك كند، و جنايتى مرتكب نشدهاند تا آنها را از ساحت او دور سازد. از اين رو اينان نه از اهل بهشتند و نه از اهل دوزخ بلكه در جايگاهى ميان اين دو فرود مىآيند، و ورود طايفهاى از مردم در اين محلّ به حكم آيات و روايات و نور بصيرت، يقينى و روشن است. امّا حكم بر عين اين افراد مانند اين كه: كودكان از اين دسته هستند بر حسب ظنّ است نه يقين اطّلاع بر حال آنها به طور دقيق مربوط به پيامبران است و دور نيست كه اوليا و عالمان نيز به اين مرتبه برسند- اخبار درباره كودكان با هم تعارض دارد.روايت شده است هنگامى كه يكى از كودكان مرد، عايشه گفت: گنجشكى از گنجشكان بهشت است. پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) سخن او را ردّ كرد و فرمود: از كجا مىدانى؟ از اين رو اشكال در اين مورد زياد است.مىگويم: در كافى روايت شده كه از پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) درباره كودكان پرسش شد، فرمود: «خداوند به آنچه مىكنند داناتر است.»از امام صادق (عليه السلام) درباره كسى كه پيش از بلوغ مرده و گناهى مرتكب نشده و سفيه پرسيدند، فرمود: «خداوند با آنها احتجاج مىكند، بدين صورت كه آتشى افروخته مىشود، و به آنها مىگويد: در آن داخل شويد، هر كس وارد آن شود آتش بر او سرد