بخش اول- در فقر - راه روشن جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راه روشن - جلد 7

ملا محسن فیض کاشانی؛ مترجم: سیدمحمد صادق عارف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عقوبتهاى گوناگون دچار مى‏سازد. چون زشتى افعال و اسرار آن براى اهل معرفت روشن شده، نسبت به آن زهد ورزيدند و آن را دشمن شمردند، از آن روى گردانيدند، و فخر فروشى و مال اندوزى را ترك كردند، و با منتهاى همّت رو به حضرت جلال و جمال آوردند و به وصالى مطمئنّ شدند كه فراقى در آن نيست و به مشاهده‏اى دل نهادند كه فنا و زوال به آن راه ندارد. درود و سلام بر سرور پيامبران و خاندانش، كه بهترين خاندان است.

امّا بعد، دنيا دشمن حقّ تعالى است آن كه گمراه شده به فريب او گمراه گرديده، و كسى كه دچار لغزش شده به نيرنگ او پايش لغزيده است. دوستى آن منشأ همه گناهان و بديهاست، و دشمنى با آن اصل طاعات و اساس حسنات است. ما آنچه را متعلّق به اوصاف دنيا و نكوهش محبّت آن است به طور كامل در كتاب نكوهش دنيا در بخش مهلكات ذكر كرده‏ايم، و اكنون در اين جا به ذكر فضيلت دشمن داشتن آن و زهد و بى‏ميلى به آن مى‏پردازيم چه اين امر در رأس همه منجيات است. بى‏شكّ اميدى به رستگارى نيست جز با انقطاع از دنيا و دورى جستن از آن. ليكن بريدن از آن يا به سبب دورى گرفتن دنيا از بنده است و اين را فقر مى‏نامند، و يا به دورى جستن و گوشه‏گيرى بنده از آن است و اين را زهد مى‏گويند. هر يك از اين دو براى رسيدن به سعادت و كمك به تحصيل نجات و رستگارى داراى درجات و مراتبى است. و ما اكنون حقيقت فقر و زهد و درجات و اقسام و شرايط و احكام آن دو را ذكر مى‏كنيم و مسائل آن را به ترتيب زير روشن مى‏سازيم.

1- حقيقت فقر

2- فضيلت فقر به طور مطلق

3- فضيلت از فقرا به طور خاصّ

4- برترى فقر بر غنا

5- ادب فقير در فقر

6- ادب فقير در قبول عطا

7- تحريم سؤال بدون ضرورت

8- مقدار توانگرى كه سبب حرمت سؤال است

9- شرح احوال سائلان‏

بخش اول- در فقر

حقيقت فقر و اختلاف حالات فقر و نامهاى او

بدان فقر عبارت از فقدان چيزى است كه مورد نياز است. امّا نبودن چيزى كه مورد نياز نيست به آن فقر گفته نمى‏شود، و اگر آنچه بدان نياز است موجود و دست يافتن بر آن مقدور است نيازمند بدان فقير ناميده نمى‏شود. هر گاه اين را دانستى شكّ نخواهى‏

/ 527