اين رتبه فايزين و رستگاران است و آنها عارفانند نه مقلّدان، و مقرّبان و سابقانند. مقلّد اگر چه تا حدّى به مقامى در بهشت دست خواهد يافت ليكن او از اصحاب يمين است و اينان مقرّبانند، آنچه اينان در آخرت بدان نايل خواهند شد برتر از حدّ بيان و توصيف است، مقدارى را كه بيان آن ممكن بوده قرآن توضيح داده و بالاتر از بيان خدا بيانى نيست، و آنچه را كه در اين عالم قابل تعبير و توضيح نبوده قرآن آن را به اجمال ذكر كرده و فرموده است: فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ من قُرَّةِ أَعْيُنٍ، و نيز فرموده است: براى بندگان شايستهام چيزهايى را آماده كردهام كه آنها را نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه به دل بشرى خطور كرده است. مطلوب عارفان حالتى است كه تصوّر نمىشود از قلب هيچ بشرى گذشته باشد. امّا حور، قصور، فواكه، شير، عسل، خمر، زيور آلات و دستبند چيزهايى است كه آنان بدانها رغبتى ندارند و اگر از اينها به آنان داده شود به آنها بسنده نمىكنند و جز لذّت نظر به وجه كريم الهى را طالب نيستند، و آن منتهاى لذّات و غايت سعادات است. به همين سبب به رابعه عويّه گفته شد: رغبتت به بهشت چگونه است) پاسخ داد: الجار ثمّ الدّار (همسايه سپس خانه). آنان گروهى هستند كه محبّت صاحب خانه آنها را از محبّت خانه و آرايش آن بلكه از هر چيز ديگر جز او و حتّى از پرداختن به خود باز داشته است. آنها مانند عاشقى هستند كه شيفته معشوق خويش است و تمام فكرش مستغرق در نگريستن به رخسار او و انديشيدن درباره