آيه: 7 وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ - تفسیر نور سوره الأنبیاء نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نور سوره الأنبیاء - نسخه متنی

محسن قرائتی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيه: 7 وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ

ترجمه:

و (اي پيامبر! به آنان بگو:) ما (هيچ پيامبري را) پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه (آنها نيز) مرداني بودند كه ما به ايشان وحي مي كرديم ، پس اگر نمي دانيد از اهل اطلاع (و اهل كتب آسماني ) بپرسيد.

نکته ها

در آيات قبل ، كفّار مي گفتند: ((هل هذا الاّ بشر مثلكم ))? آيا اين مرد، جز بشري مثل شماست ? در اين آيه خداوند مي فرمايد: نه تنها اين پيامبر (ص ) بلكه تمام انبياي پيشين نيز انسان هايي بودند كه به آنان وحي مي شده است . بشر بودن با پيامبري منافاتي ندارد.

چون مشركين با اهل كتاب رابطه خوبي داشتند، خداوند به آنان مي فرمايد: از اهل كتاب (يهود و نصاري ) سؤال كنيد.

سؤال از اهل ذكر ورجوع به كارشناس ، يك اصل عقلايي است ودر اين آيه مراد از اهل ذكر علماي يهود ونصاري هستند. در روايات سفارش شده كه هر كجا متحير شديد از اهل بيت پيامبر: سؤال كنيد كه آن بزرگواران مصداق كامل اهل ذكر هستند.

پيامبر (ص ) فرمود: نه عالم اهل سكوت وكتمان باشد و نه جاهل خاموش . ((لاينبغي للعالم أن يسكت علي علمه ولا ينبغي للجاهل أن يسكت علي جهله و قد قال اللّه تعالي : فاسئلوا اهل الذّكر...)) (678) از جمله رموز موفّقيّت يك رهبر آن است كه در امور زندگي ، در كنار مردم و همانند با آنان باشد تا مردم با ديدن او و برخوردهاي او ساخته شوند.

پيام ها:

1- سنّت الهي اين است كه هر كجا كفر و لجاجت باشد قهر الهي خواهد بود. (ما آمنت ... اهلكناهم ) (ايمان سبب حفظ و بقاي جوامع بشري است .)

2- با ديده ي عبرت به تاريخ بنگريم . (أفهم يؤمنون )

3- تمام انبيا از مردان بوده اند. (و ما ارسلنا قبلك الاّ رجالا)

4- به همه ي انبيا وحي مي شده وعلم آنان از همين سرچشمه است . (نوحي اليهم )

5- سؤال و پرسش ، سفارش دين است . (فاسئلوا)

6- سؤال بايد براي فهميدن باشد، نه چيز ديگر. (فاسئلوا ... ان كنتم لا تعلمون )

7- تا از اهلش نپرسيم ، به علم نمي رسيم . (فاسئلوا اهل الذّكر ...)

8- در مسائل اعتقادي وديني تا رسيدن به علم ، كاوش وتحقيق كنيم . (فاسئلوا...)

9- عالم بايد در دسترس باشد تا سؤال از او ممكن باشد. (فاسئلوا اهل الذّكر)

10- اهل علم بودن كافي نيست ، اهل ذكر بودن با ارزش است . (بسيارند افراد دانشمندي كه از خدا غافلند) (فاسئلوا اهل الذّكر)

11- در هر كاري اهليّت لازم است ، داشتن اطلاعات سطحي ، تقليدي وگذرايي كارساز نيست . (اهل الذّكر)

12- بر اهل ذكر، راهنمايي مردم واجب است وگرنه امر به سؤال ، لغو و بيهوده خواهد بود. (فاسئلوا اهل الذّكر) (8) وما جعلنهم جسدا لا يأكلون الطعام وما كانوا خلدين و (همچنين ) ما آنها را پيكرهايي كه غذا نخورند قرار نداديم و آنان جاويدان نبودند (كه نميرند).

1- انبيا در بعد مادّي و نيازهاي انساني هيچ فرقي با ساير مردم ندارند. (ما جعناهم ... لا يأكلون )

2- انتظار فرشته بودن انبيا و مصلحين و مربيان ، توقّعي نابجاست . (ما جعناهم ...)

3- ترك غذا و همسر، خواست خدا و اديان الهي نيست . (ما جعناهم ... لا يأكلون )

4- مرگ فراگير است ، حتّي پيامبران هم ابدي نيستند. (ما كانوا خالدين )


678-تفسير درّالمنثور
679-تفسير نورالثقلين

/ 113