آيه: 89 وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ - تفسیر نور سوره الأنبیاء نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نور سوره الأنبیاء - نسخه متنی

محسن قرائتی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيه: 89 وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ

ترجمه:

پس ( دعاي ) او را اجابت كرديم و او را از آن اندوه نجات داديم و ما اين چنين ، مؤمنان را نجات مي دهيم .

و زكريّا (را ياد كن ) آنگاه كه پروردگارش را ندا داد: پروردگارا! مرا تنها مگذار و (فرزندي به عنوان وارث به من عطا فرما و البتّه كه ) تو خود، بهترين وارثان هستي .

نکته ها

آنچه پيرامون داستان حضرت يونس در تفاسير آمده اين است كه آن حضرت سال هاي بسياري مردم را به سوي خداپرستي دعوت كرد ولي از اين ميان تنها دو نفر به او ايمان آوردند، يكي شخصي عابد و ديگري انساني عالم ، وقتي وضع بدين صورت ادامه يافت ، عابد به يونس (ع) پيشنهاد نفرين كرد و حضرت كه از سرسختي و لجاجت آنان به ستوه آمده بود به اين كار اقدام نمود و به محض پيدا شدن آثار بلا، بدون كسب اجازه از محضر خداوند، با خشم و غضب از منطقه خارج شد به اين گمان كه ديگر از دست آنان راحت شده است ، امّا نمي دانست كه خداوند بخاطر اين كار زندگي را بر او سخت خواهد كرد.

وقتي از آنجا خارج شد، به سوي دريا رفت ، سوار بر كشتي شده و به منطقه اي ديگر عزيمت نمود. در ميانه ي راه ناگهان كشتي به خاطر مواجه شدن با نهنگي بزرگ ، دچار اضطراب گرديد و چيزي نمانده بود تا همه اهل كشتي غرق شوند.

صاحبان كشتي تصميم گرفتند تا براي رفع اين بلا، يك نفر از ساكنان كشتي را به دريا بيندازند و خود را از اين مصيبت رها سازند و چون قرعه كشيدند، نام يونس (ع) درآمد، لذا او را به دريا انداختند، بلافاصله نهنگ او را بلعيد و به درون دريا رفت ، امّا به امر الهي از خوردن و هضم او منع گرديد.

يونس (ع) در آن تاريكي هاي شكم ماهي و اعماق آب به ظلم خود، به خروج نابجا از ميان مردم پي برد و به آن اعتراف كرد، پس خداوند دعاي او را مستجاب فرمود و او را از آن حال نجات داد. از آن پس يونس لقب ((ذوالنون )) به معناي صاحب ماهي يافت .

در آيات 143 و144 سوره ي صافّات آمده است كه : (فلولا انّه كان من المسبّحين . للبث في بطنه الي يوم يبعثون ) يعني اگر نبود كه او از زمره ي تسبيح كنندگان به شمار مي رفت ، هر آينه تا روز قيامت در شكم ماهي محبوس مي گرديد.

پيام ها:

1- در بيان تاريخ ، هميشه از شيريني ها و موفّقيّت ها سخن نگوييم ، بلكه به حوادث تلخ و شكست ها نيز اشاره كنيم . (وذاالنون )

2- هرگز رسالت الهي خويش را پايان يافته تلقّي و آن را رها نكنيم . (اذ ذهب )

3- گاه يك حركت عجولانه ، بدون حساب و بي اجازه ، كيفر سختي را بدنبال مي آورد. (اذ ذهب فنادي في الظلمات )

4- خداوند بر خيالات ، افكار و گمان هاي ما آگاه است . (فظن ان لن نقدر عليه )

5- گاهي انبيا بر حوادث آينده ي خود آگاهي ندارند. (فظن ان لن نقدر عليه )

6- يك غضب بيجا، گاه يك پيامبر خدا را گرفتار مي كند. (مغاضبا فنادي )

7- گاهي ناشايستگي يك عمل باعث انواع ظلمت ها مي گردد. (الظلمات )

8- در تحليل گرفتاري ها، خدا را منزّه بدانيم و سرچشمه ي آن را در عملكرد خود جستجو نماييم . (سبحانك انّي كنت )

9- اگر حركت ها و حب ّ و بغض ها به فرمان خداوند و مرضي خاطر او نباشد، نتيجه مطلوب را در پي نخواهد داشت . (ذهب مغاضبا انّي كنت من الظالمين )

10- اقرار به گناه در پيشگاه خداوند، خود يك كمال و از آداب دعاست . (انّي كنت من الظالمين )

11- دعايي كه در آن ، اقرار به توحيد، تنزيه پروردگار و اعتراف به خطا و اشتباه و گناه باشد، مستجاب است . (سبحانك انّي كنت ... فاستجبنا)

12- تنزيه خداوند و اقرار به گناه ، رمز نجات از مصائب و محروميّت هاست . (سبحانك انّي كنت ... فاستجبنا)

13- تنها راه نجات ، خواست و اراده ي الهي است . (فاستجينا له و نجّيناه )

14- داستان هاي قرآن ، يك واقعه ي تمام شده نيست ، يك جريان و سنّت دائمي است . (كذلك )

15- نجات اهل ايمان ، يك سنّت و قانون خداوند است . (كذلك ننجي المؤمنين )

16- هر كس اين ذكر را با آن حال بگويد نجات مي يابد. (انّي كنت من الظالمين فاستجبنا... كذلك ننجي المؤمنين )

/ 113