برگزیده ای از تسنیم نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بدهد تا از شدت اعتراض مردم بكاهد. مسلّم است كه در آخرين لحظات عمر شريف پيامبر اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) حضرت علي(عليهالسلام) و ديگر اهلبيت بر بالين آن حضرت بودند و هيچ يك اين نهي پيامبر اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) را نقل نكردهاند، افزون بر آن، اهل بيت و اصحاب آنها بعد از رحلت پيامبر اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) بارها حج تمتع به جا آوردند، بنابراين نشانههاي جعلي بودن اين حديث آشكار است.براي توجيه بدعتگذاري دومين مدعي خلافت مسلمانان، سخنان ديگري هم گفتهاند كه مجال طرح آنها نيست. مطالعه تاريخ و روايات اين مسئله نشان ميدهد كه به نوعي اين داستان را رنگ سياسي دادهاند؛ حتي برخي گفتهاند كه هر سه خليفه از حجّ تمتع نهي كردند تا بار ننگي را كه بر دوش دومين مدعي خلافت است، سبكتر كنند. بعضي اين بدعت را تنها به خليفه سوم نسبت دادند و گروهي دسيسهگر نيز گفتهاند كه اولين كسي كه حج تمتع را نهي كرد، معاويه بود، زيرا خلفاي سهگانه خودشان حج تمتع بهجا آوردند، تا اين بار سنگين را از دوش خلفا بردارند و بر گُرده معاويه بگذارند؛ ولي روشن است كه اولين نهي كننده عمر بن خطاب بوده است، از اين رو اين مطلب را از اوليّات عمر برشمردهاند.[1]معاويه كه چند ماهي بيشتر پيامبر اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) را ادراك نكرده بود، روزي به اصحاب رسول خدا گفت: آيا شما مناهي پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) را شنيدهايد؟ گفتند: آري. بعد يك به يك شمرد و سپس گفت: آيا شنيدهايد كه پيامبر اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) از