برگزیده ای از تسنیم نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
خودطلباند نه خداطلب، از اينرو تقوا آنها را تنها از جهنم ميرهاند؛ ولي معلوم نيست آنان را به درجات برتر بهشت و لقاي الهي برساند.بعضي، گذشته از تقواي از آتش، تقواي شوق و رسيدن به بهشت نيز دارند؛ يعني هم از حرام پرهيز ميكنند و هم واجبات را پاس ميدارند تا به بهشت نائل آيند. اينان نيز گرچه لبيب و خردمندند و تا بهشت توشه دارند؛ ولي از ادامه راه ميمانند، چون توشه آن را تهيه نكردهاند.با توجّه به اينكه تقوا به معناي پروا و پرهيز است، تقواي شوق به بهشت بهين معناست كه مانع از وصول به بهشت برطرف و مقتضي نيل به آن فراهم گردد.برخي افزون بر دارا بودن دو تقواي ياد شده همه كارهايشان «حبّاً لله» است و مشمول درجه كامل آيه (واتَّقونِ ياُولِي الاَلبب) هستند. اين درجه برتر از تقوا چنان اثري دارد كه تا «لقاء الله» پيش ميرود و متقي را هم با خود به لقاء الله ميرساند، زيرا تقواي الهي به خدا ميرسد[1] و همين تقواي نائل به خدا، متّقي را نيز به لقاي الهي ميرساند، چون وصف تقوا از جان متّقي جدا نيست.بهرهمند از تقواي الهي ، توانگر واقعي است كه «نام خدا» دواي او، «ياد خدا» شفايش و «طاعت خدا» غناي اوست: «يامن اسمه دواء و ذكره شفاء و طاعته غني»[2]، از اينرو هرگز در راه نميماند، زيرا اين رهتوشه جاودانه است و تا پايان راه وي را همراهي ميكند و به لقاي حق رهنمون ميسازد، از اين رو خداوند فرمود: (وتَزَوَّدوا فَاِنَّ خَيرَ الزّادِ التَّقوي واتَّقونِ ياُولِي الاَلبب).