حضور در عزاى اولياى الهى - شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیعه شناسی و پاسخ به شبهات - جلد 2

ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر رض‍وان‍ی؛ [برای] حوزه نمایندگی ولایت فقیه در امور حج و زیارت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حضور در عزاى اولياى الهى

اقامه عزا در سوگ اولياى الهى، خصوصاً امام حسين(عليه السلام) نه تنها جايز بلكه رحجان دارد; همان گونه كه بزرگان دين اين چنين مى كردند.

بخارى به سند خود از عايشه نقل مى كند: وقتى خبر شهادت «زيد بن حارثه» و «جعفر» و «عبد الله بن رواحه» به پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيد، حضرت در حالى كه آثار حزن در صورتشان نمايان بود وارد مسجد شد، و در آن جا نشست.

ابن هشام در سيره خود نقل مى كند: هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مدينه بازگشت صداى گريه و نوحه بر كشتگان و شهدا را شنيد. آن گاه چشمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) پر از اشك شد و گريه كنان فرمود: ولى حمزه گريه كننده اى ندارد. با شنيدن اين سخن زنان بنى اشهل آمدند و بر عموى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) گريه كردند.



اهداف برپايى مراسم

اگر در ميان شيعيان چنين سنتى رايج شده است، انگيزه هاى گوناگونى دارد كه به اختصار عبارتند از:ـ شناساندن مقام پيشوايان بزرگ اسلام كه سراسر زندگى آنان براى جامعه اسلامى الگو و سرمشق است;

ـ افزايش عشق و محبّت به اهل بيت(عليهم السلام);

[(1)1 . مستدرك حاكم، ج4، ص19.

(2)2 . ارشاد السارى، ج 2، ص 393.

(3)3 . السيرة النبويه، ج 3، ص 105.
]

ـ كمال خواهى و فضيلت طلبى;

ـ دعوت به دين و آگاه شدن از حقايق آن و فراخوانى مردم به صلاح و دورى از انحراف و فساد;

ـ آشنا كردن مردم با ويژگى هاى قيام امام حسين(عليه السلام);

ـ اطعام عده اى از گرسنگان در پرتو مجالس عزا كه از دستورات مؤكّد قرآن و اسلام است;

ـ ياد مصائب اهل بيت(عليهم السلام) كه موجب آسان شدن مصايب و سختى هاى دوست داران آنان است;

ـ اظهار هم دردى با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و حضرت زهرا(عليها السلام) و ساير ائمه(عليهم السلام);

ـ فراموش نشدن خاطره عاشورا، چرا كه اگر اين عزادارى ها نبود نسل هاى آينده از حقايق اطلاعى نداشتند;

ـ افشاگرى جنايت هاى ستمگران، به ويژه بنى اميه و بنى عباس;

ـ رشد فضايل و كرامت هاى انسانى و الهى و پرورش روحيه شهادت طلبى;

ـ زنده نگه داشتن اسلام، زيرا اين عزادارى ها بود كه اسلام را زنده نگه داشت. امام خمينى(رحمه الله) درباره عزادارى مى فرمايد: «... اصلاً نمى فهمند مكتب سيّد الشهدا چه بوده و نمى دانند اين منبرها، گريه ها و سينه زنى ها حدود 1400 سال است كه ما و مكتب ما را حفظ كرده و تا حالا اسلام را آورده است...».

بنابراين عزادارى حسين بن على عليه السلام يك حركت و موج و نيز يك مبارزه اجتماعى است. عزادارى ها سبب مى شود كه شور و عاطفه از شعور و شناخت برخوردار گردد و ايمان را در ذهن جامعه، زنده نگه دارد و مكتب عاشورا، به عنوان فكرى سازنده و حادثه الهام بخش، همواره تأثير خود را حفظ كند. عزادارى، احياى خط خون و شهادت و رساندن صداى مظلوميّت آل على(عليهم السلام) به گوش تاريخ است. در سايه آن، علاوه بر گريستن براى مظلوميّت امام، هدف امام حسين(عليه السلام) از نهضت و حركت نيز شناخته مى شود.

[(1)1 . قيام عاشورا در كلام و پيام امام، ص 16.
]



فلسفه گريه بر امام حسين(عليه السلام)

چرا براى اولياى الهى و در سوگ آنها، خصوصاً امام حسين(عليه السلام) گريه مى كنيم؟ فلسفه و حكمت گريه چيست؟ آيا دليل شرعى بر آن وجود دارد؟ آيا خود اولياى الهى در سوگ بزرگان گريه مى كردند؟ اينها سؤال هايى است كه در موضوع گريه مطرح است و ما در صدد آنيم كه به طور خلاصه به فلسفه و حكمت گريه در سوك اولياء و دليل نقلى آن بپردازيم.

الف) گريه بر اولياى الهى از ديدگاه عقل و حكمت

گريه بر اولياى الهى خصوصاً بر سالار شهيدان اباعبدالله الحسين(عليه السلام) موافق با عقل سليم بوده و داراى آثار و فوايد بسيارى است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:ـ گريه بر اهل بيت خصوصاً امام حسين(عليه السلام) از مظاهر محبّت به آنان است كه خداوند متعال به آن امر نموده و نيز عقل آن را تأييد مى كند.

ـ اشك بر اهل بيت خصوصاً امام حسين(عليه السلام) از مصادق تعظيم شعائر الهى است، زيرا با اين عمل در حقيقت شعارهاى آن حضرت را به پا مى داريم.

ـ گريه بر امام حسين(عليه السلام) در حقيقت توبه و انابه به سوى خداوند و تمام خوبى هاست، زيرا گريه بر امام حسين(عليه السلام) جهت شخصى ندارد، بلكه به اين دليل است كه او فرزند رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و داراى تمام خوبى هاست كه در راه احياى دين الهى مظلومانه به


شهادت رسيده است. پس گريه براى چنين افرادى انابه و بازگشت و ارتباط با خوبى هاست. در روايات اسلامى آمده است: هر كس بر امام حسين(عليه السلام)گريه كند يا بگرياند يا خود را گريان نشان دهد (تباكى كند) بهشت بر او واجب مى گردد، زيرا اين گونه گريه با اين گرايش در حقيقت توبه و انابه و رجوع به خداوند متعال است.

ـ انسان تا به باطن خود رجوع نكرده و از آن طريق با ولىّ خدا خصوصاً امام حسين(عليه السلام)ارتباط پيدا نكند، دلش نمى شكند و اشكش جارى نمى گردد، پس گريه بر امام حسين(عليه السلام) در حقيقت ارتباط از راه باطن بين وجودى محدود با وجودى بى كران و نامحدود است. پر واضح است كه با اين ارتباء انسان محدود نيز نامحدود خواهد شد. همان گونه كه اگر آب محدود و بركه اى در جايى باشد و آن را به درياى بى كران متصل و مرتبط نسازيم در مدت اندكى آب گنديده و يا به دليل شدّت گرماى هوا نابود خواهد شد، مگر آن كه آن را به درياى بى كران متصل نماييم كه در اين صورت به مانند دريا عاصم و مصون از هر نوع ميكروب و تعفّن و نابودى خواهد شد.

ـ گريه بر مظلوم، انسان را احساسى كرده و مدافع مظلوم خواهد كرد، خصوصاً كسى كه معصوم بوده و امام و وصىّ و جانشين صاحب شريعت باشد، كه در اين هنگام انسان مدافع شريعت خواهد شد. هم چنين با ديدن مظلومى به فكر دفاع از او بر خواهد آمد و اين مطلبى است كه روان شناسان به آن اشاره كرده اند. از همين رو مى بينيم كه شيعيان براى بهره بردارى از اين اكسير عظيم ـ كه همان گريه بر سيد الشهداء(عليه السلام) و مظلوميّت اوست ـ همواره در طول تاريخ حامى و پشت و پناه مظلومان بوده اند.

ـ گريه بر ولىّ خدا خصوصاً امام حسين(عليه السلام) آرام بخش قلب هاى سوخته اى است كه به جهت مصائبى كه بر آن حضرت(عليه السلام) وارد شده آتش از آن شعله ور شده و با اين قطره هاى اشك مرحمى بر دل سوخته عاشقان آن حضرت خواهد بود.

ـ اشك، خصوصاً براى اولياى الهى سبب رقت قلب شده و قساوت را از انسان دور مى كند و زمينه را براى ورود انوار خداوند در دل انسان فراهم مى سازد، زيرا اشك توجيه شده صيقل دهنده زرنگار دل است.

ـ اشك بر امام حسين(عليه السلام) در حقيقت مبارزه منفى و عملى با حاكمان جائر است،


كه با اين عمل وانمود مى كنند كه از رفتار آنان بيزاراند، همان گونه كه حضرت زهراسلام الله عليها بعد از وفات پدرش رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و بعد از واقعه «سقيفه» گريه هاى فراوانى كرد، تا از جهتى به مردم بفهماند كه براى چه دختر رسول خدا ناراحت است و مى گريد؟ با آن كه اهل بيت(عليهم السلام) الگوى صبر و مظهر بردبارى و استقامت و شكيبايى اند.

ـ اشك بر اهل بيت(عليهم السلام) خصوصاً بر سرور شهيدان اعلام ادامه دادن و زنده نگه داشتن راه آن بزرگواران است; هم چنين اعلام اين مطلب است كه ما در طول تاريخ مخالف يزيد و يزيديان بوده و موافق و پيرو حسين(عليه السلام) و حسينيان زمان و شعارهايشان هستيم.

ب) دليل نقلى بر رحجان گريه براى اولياى الهى

با مراجعه به تاريخ و كتاب هاى حديث پى مى بريم كه بزرگان دين در سوگ و فراق اولياى الهى مى گريستند; اكنون به نمونه هايى از آن اشاره مى كنيم:ـ طبرى به سند خود از امام على(عليه السلام) نقل مى كند: هنگامى كه قابيل برادرش هابيل را كشت، حضرت آدم در سوگش گريست.

ـ طبرى نقل مى كند: از آن زمانى كه حضرت يوسف(عليه السلام) از نزد يعقوب خارج شد تا هنگامى كه به وطن بازگشت هشتاد سال طول كشيد كه در اين مدّت حضرت يعقوب(عليه السلام)در فراقش گريان و محزون بود.

ـ ابن مسعود مى گويد: ما پيامبر را به مانند روزى كه بر حمزه مى گريست، گريان نديديم.

ـ ابن ابى شيبه به سندش از ابن مسعود نقل مى كند: زمانى نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله)حاضر بوديم كه ناگهان جماعتى از بنى هاشم بر حضرت وارد شدند. پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مجرد آن كه چشمان مباركش به آنان افتاد شروع به گريه كرده و رنگ مباركشان تغيير كرد.
[(1)1 . تاريخ طبرى، ج 1، ص 37.

(2)2 . همان، ج 13، ص 32.

(3)3 . سيره حلبى، ج 2، ص 323.

]

عرض كردند: اى رسول خدا! چه شده كه در صورتتان آثار كراهت مشاهده مى كنيم؟حضرت فرمود: «ما اهل بيت كسانى هستيم كه خداوند آخرت را بر دنياى ما ترجيح داده است. و زود است اهل بيت من به بلا و تبعيد و آوارگى مبتلا شوند.

ـ بخارى به سند خود نقل مى كند: هنگامى كه خبر شهادت جعفر، زيد و ابن رواحه به پيامبر داده شد گريست.

ـ ابن اثير نقل مى كند: بعد از شهادت جعفر و اصحابش; رسول خدا(صلى الله عليه وآله) وارد خانه جعفر شد و فرزندان او را طلب كرد، آن گاه آنها را بوسيد و گريه كرد. همسرش اسماء عرض كرد: پدر و مادرم به فدايت چه چيزى شما را گريان نمود؟ آيا خبرى از جعفر به شما رسيده است؟ حضرت فرمود: آرى امروز آنان به شهادت رسيدند. اسما مى گويد: من با جماعتى از زنان شروع به صيحه و شيون كرديم. آن گاه حضرت فاطمه(عليها السلام)گريه كنان وارد شد و صدا داد «واعّماه» رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «بايد گريه كنندگان ،بر امثال جعفر بگريند».

ـ مسلم به سندش از ابى هريره نقل مى كند: پيامبر(صلى الله عليه وآله) روزى به زيارت قبر مادرش رفت و شروع به گريه كرد و هر كس را كه در كنار خود بود نيز به گريه در آورد.

ـ حاكم نيشابورى به سندش از عايشه نقل مى كند: پيامبر(صلى الله عليه وآله) عثمان بن مظعون را در حالى كه از دنيا رفته بود بوسيد وگريه كرد.

ـ ابن ماجه از انس بن مالك نقل مى كند: پيامبر(صلى الله عليه وآله) بعد از وفات فرزندش ابراهيم فرمود: او را كفن نكنيد تا او را ببينم. آمد و خود رابر روى جنازه فرزندش انداخت و گريست.

ـ ابن صباغ مالكى از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند: على(عليه السلام) بعد از وفات فاطمه
[(1)1. المصنف، ج 8، ص 697.

(2)2 . صحيح بخارى، ج 2، ص 240، باب فضائل الصحابة.

(3)3 . كامل ابن اثير، ج 2، ص 90.

(4)4 . صحيح مسلم، ج 2، ص 671، كتاب الجنائر.

(5)5 . مستدرك حاكم، ج 1، ص 361.

(6)6 . سنن ابن ماجه، ج1، ص 473، كتاب الجنائر.
]

/ 120