[(1)1 . النهايه، ص 84.
2 . السرائر، ج 1، ص 232.
(3)3 . المهذب، ج 1، ص 95.
(4)4 . الدروش الشرعية، ج 1، ص 184.
]
تعقيبات نماز است.
همين مضمون را علامه حلّى; آورده است.
ـ شيعه معتقد به نبوت حضرت محمّد بن عبدالله(صلى الله عليه وآله) بوده و آن را ركنى از اركان دين اسلام مى داند.
شيخ طوسى(رحمه الله) مى گويد:«محمّد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم نبىّ هذه الأمّة، رسول الله(صلى الله عليه وآله)، بدليل انّه ادّعى النبوّة و ظهر المعجز على يده كالقرآن، فيكون نبيّاً حقّاً».(2) محمّد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم پيامبر اين امت و رسول خداوند است; به دليل آن كه ادعاى نبوت نموده و معجزاتى از قبيل قرآن به دستش ظاهر گشت پس پيامبرى بر حقّ است.
و نيز مى فرمايد: «نبيّنا محمّد(صلى الله عليه وآله) خاتم الانبياء و الرسل بدليل قوله تعالى: {ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَد مِنْ رِجالِكُمْ وَلكِنْ رَسُولَ اللّهِ وَخاتَمَ النَّبِيِّينَ.
و مى فرمايد: «محمّد(صلى الله عليه وآله) اشرف الانبياء و الرسل بدليل قوله(صلى الله عليه وآله) لفاطمة(عليها السلام): «ابوك خير الانبياء، وبعلك خير الأوصياء».
ـ شيعه تشهد به شهادتين را از واجبات نماز مى داند كه تعمّد در ترك آن موجب بطلان نماز است.
شيخ طوسى(رحمه الله) مى نويسد:و يستحبّ ان يقول فى التشهد الأخير: «بسم الله و بالله و الأسماء الحسنى كلّها لله. اشهد أن لا إله الاّ الله وحده لا شريك له و أشهد انّ محمّداً عبده و رسوله...».(4) و به همين مضمون در كتاب هاى ديگر فقهى، باب تشهد وارد شده است و معلوم است كه شيعه اعتقاد خود به رسالت و نبوت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) را در تشهد نماز اقرار مى كند.
ـ شيعه جميع ملائكه; از جمله جبرئيل را معصوم مى داند.
[(1)1 . تحرير الاحكام، ج 1، ص 263.
2 . مسائل كلامية در ضمن كتاب الرسائل العشر، ص 96.
(3)3 . الرسائل العشر، ص 97.
4 . النهايه، ج 1، ص 311.
]
شيخ صدوق (رحمه الله) مى فرمايد:«اعتقادنا فى الانبياء و الرسل و الأئمة و الملائكة انّهم معصومون مطهّرون من كلّ دنس و انّهم لا يذنبون ذنباً لا صغيراً و لا كبيراً»(1); اعتقاد ما در حقّ پيامبران و امامان و ملائكه آن است كه معصوم و پاك از هر پليدى هستند و هيچ گناه كوچك يا بزرگ انجام نمى دهند.
شيخ مفيد(رحمه الله) نيز درباره ملائكه مى فرمايد:«و اقول انّهم معصومون ممّا يوجب لهم العقاب بالنار، و على هذا القول جمهور الامامية»(2); من مى گويم كه ملائكه از هر كارى كه موجب عقاب در آتش باشد، معصوم اند و اين، قول جمهور اماميه است.
فيض كاشانى(رحمه الله) درباره ملائكه مى گويد:«و لا مجال للمعصية فى حقّهم، لا يعصون الله ما امرهم.»(3); جاى هيچ معصيتى در حقّ ملائكه نيست و از فرمان الهى سرپيچى نمى كنند.
شيخ حرّ عاملى(رحمه الله) نيز مى فرمايد:«انّ الملائكة معصومون من كلّ معصية.»(4); ملائكه از هر گناهى در امان اند.
علامه طباطبايى(رحمه الله) نيز مى فرمايد:«انّ الملائكة نوع من خلق الله تعالى، لا تأخذهم غفلة عن مقام ربّهم، و لا يطرأ عليهم ذهول و لا سهو و لا نسيان، و لا يشغلهم عنه شاغل، و هم لا يريدون الاّ ما يريده الله سبحانه»(5); همانا ملائكه نوعى از خلق خداوند متعال اند كه هيچ گونه از مقام ربّشان غافل نمى شوند و هم چنين هيچ گونه بى توجهى و سهو و فراموشى بر آنان عارض نمى شود. چيزى آنان را از خدا باز نمى دارد و غير از آنچه خدا مى خواهد اراده نمى كنند.
[
1 . اعتقادات صدوق، ص 70.
2 . اوائل المقالات، ص 71.
3 . تفسير صافى، ج 1، ص 114.
4 . الفصول المهمّة، ج 1، ص 443.
5 . الميزان، ج 12، ص 268.
]
اگر به اعتقاد شيعه، جبرئيل در نزول وحى خيانت كرده است، هيچ گاه تصريح به عصمت او نمى كند.
ـ صراحت كلمات شيعه در احترام و تعظيم به جبرئيل.
مى فرمايد: «يعنى جبرئيل(عليه السلام) و هو امين وحى الله، لا يغيّره و لا يبدّله.»(2); جبرئيل كه امين وحى خداست، آن را تغيير نداده و تبديل نمى كند.
علامه طباطبايى(رحمه الله) نيز در تفسير آيه مى فرمايد:«المراد بالروح الامين هو جبريل ملك الوحى... و قد وصف الروح بالامين، للدلالة على انّه مأمون فى رسالته منه تعالى الى نبيّه(صلى الله عليه وآله) لا يغيّر شيئاً من كلامه تعالى بتبديل او تحريف، بعمد او سهو او نسيان، كما انّ توصيفه فى آية اخرى بالقدس يشير الى ذلك.»(3); مراد از روح الامين همان جبرئيل فرشته وحى است... و اين كه خداوند او را به «امين» توصيف كرده به آن جهت است كه او امين وحى الهى در فرستادن آن به پيامبر(صلى الله عليه وآله)بوده و هيچ تغييرى [اعم از] تبديل يا تحريف، به طور عمد يا سهو يا نسيان انجام نداده است. همان گونه كه در آيه ديگر، جبرئيل را به تقدس توصيف نموده كه آن هم به همين معنا اشاره دارد.
بررسى روايت شعبى
ابن تيميه در كتابهاى خود على الخصوص «منهاج السنّة» شديداً بر شيعه حمله كرده و آنان را به صفات ناشايستى متّهم ساخته است، و نيز اتّهاماتى بر آنان وارد ساخته و در آنها استناد به رواياتى جعلى نموده است. از آنجمله با استناد به روايت شعبى، شيعه را با يهود مقايسه كرده است. او مى گويد:«ابو حفض بن شاهين در كتاب اللطف في السنة، از محمّد بن ابى القاسم بن[(1)1 . شعراء(26) آيه 193.
2 . مجمع البيان، ج 7، ص 353.
3 . الميزان، ج 15، ص 316.
]
هارون از احمد بن وليد واسطى، از جعفر بن نصير طوسى واسطى، از عبدالرحمن بن مالك بن مغول، از پدرش از شعبى نقل كرده كه او مى گويد: من شما را از اين هواهاى گمراه كننده برحذر مى دارم كه شرّ آنها رافضه است، آنان با رغبت و ميل داخل اسلام نشدند، بلكه به جهت نابودى و تعرّض بر آن، اسلام را پذيرفتند...
آنگاه در صدد تشابه بين رافضه و يهود برآمده وجوهى از شباهتها را به خيال خود كه دروغ و تهمتى بيش نيست ـ بين اين دو دسته نقل مى كند، از آنجمله اينكه: يهود در صدد وارد كردن نقص و عيب بر جبرئيل برآمده و او را از بين ملائكه دشمن خود مى دانند، همانگونه كه رافضه مى گويند: جبرئيل به اشتباه وحى را بر محمّد نازل كرده است...
پاسخ:اوّلا: اين حديث با تعدّد سندهاى آن از شعبى، به جهت وقوع عبدالرحمن بن مالك بن مغول ضعيف است، همانگونه كه ابن تيميه در آخر كلامش به آن اشاره كرده است. و نيز عده ى ديگرى از علماى اهل سنّت و رجاليين آنها او را تضعيف كرده اند از آنجمله:1 ـ ابوبكر خلال در «كتاب السنّه»، مى گويد: اتفاق علما بر تضعيف عبدالرحمن بن مالك بن مغول است.
2 ـ ابوعلى صالح بن محمّد مى گويد: عبدالرحمن بن مالك بن مغول از دروغ گوترين مردم است.
3 ـ يحيى بن معين مى گويد: من او را ديده ام، او شخص ثقه نيست.(4) و نيز در رابطه با او مى گويد: او كذّاب است.
[(1)1 . منهاج السنّة النبويّه، ج1، ص6 ـ 8.
(2)2 . كتاب السنة، ج3، ص498
(3)3 . تاريخ بغداد، ج9، ص340
4 . تاريخ بغداد، ج10، ص237، الضعفاء از عقيلى، ج2، ص345
(5)5 . تاريخ بغداد، ج1، ص237
]
4 ـ احمد بن حنبل مى گويد: ما احاديث او را پاره نموديم.
5 ـ محمّد بن عمار موصلى مى گويد: عبدالرحمن بن مالك بن مغول شخصى بسيار دروغگو و تهمت زننده است، و هيچ كس در اين مطلب شك ندارد.
6 ـ ابوداود سليمان بن اشعث مى گويد: او كسى است كه احاديث جعل مى كند.