حديث ثقلين وصيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) - شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیعه شناسی و پاسخ به شبهات - جلد 2

ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر رض‍وان‍ی؛ [برای] حوزه نمایندگی ولایت فقیه در امور حج و زیارت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حديث ثقلين وصيت پيامبر(صلى الله عليه وآله)

قبلا گفتيم كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در حقّ كتاب و عترتش در مكان ها و زمان هاى مختلف و حتّى در آخر عمرش سفارش نمود و اين خود قرينه و شاهدى بر مفاد حديث وصيّت پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر امّتش تا روز قيامت بوده است. شاهد مطلب اين كه مطابق نقل برخى از اهل سنت حديث ثقلين با لفظ وصيّت نقل شده است.

ابن منظور افريقى مى گويد: «در حديث پيامبر است كه فرمود: شما را به كتاب خدا و عترتم وصيّت مى كنم.(1)»

ابن حجر مكّى مى گويد: «در تعداد زيادى از احاديث، وصيّت صريح به اهل بيت شده است كه از جمله آنها، حديث: «انّى تارك فيكم الثقلين...» است....(2)»

فهم نكات حديث

1 ـ دو شىء گران بها و سنگين

كلمه «ثقلين» تثنيه است از ماده ثَقَل، به معناى متاع و توشه سفر و هرچيز نفيسى كه احتياج به محافظت داشته باشد(3) يا از ماده ثِقل به معناى سنگينى است.

[
1 . لسان العرب، ماده ثقل.

2 . صواعق المحرقه، ص 90.

3 . قاموس المحيء ماده ثقل.

]

ثعلب مى گويد: كتاب و عترت را ثقلين ناميدند، زيرا عمل به آن دو سنگين است وآنها را به دليل بزرگ جلوه دادن قدر و منزلتشان ثقلين ناميدند.

ابن حجر مكّى مى گويد: رسول خدا(صلى الله عليه وآله) قرآن و عترت را ثقلين ناميد. «ثقل» به هر چيز نفيسى گفته مى شود و كتاب و عترت از اين قبيل است، زيرا هر كدام از آن دو معدن علوم لدّنى و اسرار و حكمت هاى الهى اند، از همين رو، پيامبر(صلى الله عليه وآله) مردم را به پيروى از آن دو تأكيد و سفارش نموده است.

به بيانى ديگر: ثقل، عيارى است كه براى تثبيت ترازو وضع مى شود و آندو به اين دليل به عيار تشبيه شده كه كتاب و عترت مايه استقرار حيات و زندگانى مردم اند; يعنى با از بين رفتن آن دو استقرار و طمأنينه از حيات مردم برچيده خواهد شد. در روايات آمده است: «اگر حجت روى زمين نباشد، زمين مضطرب خواهد شد.»

2 ـ جامعيت كتاب و عترت

تعبير به «ما إن تمسّكتم بهما» كه به صورت مطلق آمده و به مورد خاصى تقييد نخورده دلالت بر جامعيت و كمال على الاطلاق كتاب و عترت دارد.

3 ـ هدايت مطلق در كتاب و عترت

تعبير به «لن تضلّوا أبداً» كه اطلاق «لن تضلوا» با «ابداً» تأكيد شده و دلالت بر نفى ضلالت به طور مطلق دارد; يعنى هيچ نوع ضلالت بر شما عارض نخواهد شد. و در مقابل ضلالت، هدايت است كه با اقتدا به آنها به انواع هدايت نائل خواهيد شد، چه هدايت به نحو ارائه راه و چه هدايت به نحو رساندن به مقصد با دستگيرى.

4 ـ مصاحبت ابدى

تعبير به «حتّى يردا علىّ الحوض» دلالت بر مصاحبت و معيّت ابدى بين
[(1)1 . لسان العرب، ماده ثقل.

(2)2 . الصواعق المحرقه، ص 90.

]

قرآن و عترت دارد و اين شامل تمام نشئه ها و عالم ها، اعمّ از عالم دنيا، برزخ و قيامت مى شود.

5 ـ لزوم تمسك به هردو

تعبير به «ما إن تمسّكتم بهما لن تضلّوا أبداً» و جمله «فانظروا كيف تخلّفونى فيهما» كه در برخى از روايات آمده، دلالت بر لزوم تمسك به كتاب و عترت هردو دارد، نه اين كه يكى را تمسك كرده و ديگرى را رها سازيم. آنچه مانع از ضلالت است هر دو است نه يكى، قرآن به تنهايى هدايت گر نيست، احتياج به مفسّر و مبيّن دارد كه همان عترت است.

علامه مناوى مى گويد: «در اين حديث ـ ثقلين ـ اشاره بلكه تصريح به اين است كه كتاب خدا و عترت همانند دوقلويى اند كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به عنوان بعد از خود معرفى كرده است و امّت خود را وصيت نموده كه با آن دو به خوبى معاشرت كنند، آنان را بر خود مقدم بدارند و در دين به آن دو تمسك كنند.(1)»

تفتازانى مى گويد: «آيا نمى بينى كه چگونه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) اهل بيت را به كتاب خدا مقرون ساخته است؟ اين نيست مگر به دليل تمسك به كتاب و عترت هر دو انسان را از ضلالت رهايى مى بخشد. و معناى تمسك به كتاب، فراگيرى علم و دانش و معرفت آن است و هم چنين است عترت.(2)»

شيخ محمّد امين مى گويد: «با تأمل در حديث به اين نتيجه رسيديم كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)سفارش اكيد به تمسك به اهل بيت نموده و اين كه متابعت از آنان، همانند متابعت و پيروى از قرآن است....(3)»

ابن الملك مى گويد: «تمسك به كتاب به معناى عمل به دستورات قرآن است; به اين معنا كه به اوامر آن عمل كرده و از چيزهايى كه نهى كرده چشم پوشى كنيم. و تمسك
[
1 . فيض القدير، ج 2، ص 174.

2 . شرح مقاصد، ج 2، ص 221.

3 . دراسات اللبيب، ص 232.
]

به عترت; يعنى آنان را دوست بداريم و به هدايت هايشان توجه كنيم تا هدايت يابيم.(1)»

همين مضمون نيز از حسن بن على سقاف شافعى رسيده است.(2)»

6 ـ بقاى عترت تا روز قيامت

تعبير به «لن يفترقا حتّى يردا علىّ الحوض» دلالت بر بقاى عترت طاهره تا روز قيامت دارد، زيرا در صورتى كه زمان از عترت خالى باشد، لازم مى آيد بين كتاب و عترت افتراق و جدايى حاصل شود و اين معنا با صريح حديث در عدم افتراق و جدايى بين آن دو منافات دارد.

ابن حجر مى گويد: «در اين حديث اشاره جدانشدن كسانى از اهل بيت با قرآن است كه اهليّت براى تمسّك به او تا روز قيامت داشته باشد; همان گونه كه كتاب عزيز اين چنين است. در روايات آمده است كه اهل بيت امان براى اهل زمين اند....(3)» همين معنا از سمهودى شافعى نيز رسيده است.

7 ـ أعلميّت اهل بيت(عليهم السلام)

در برخى از روايات جمله «لا تعلّموهم فإنّهم أعلم منكم» آمده است كه دلالت بر اعلميّت اهل بيت(عليهم السلام) بعد از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) دارد، خصوصاً اين كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)آنان را به كتاب خدا مقرون ساخته و در حقيقت آنان را عِدل كتاب خدا و مفسّر آن معرفى كرده است.

ابن حجر مى گويد: «...هر كدام از كتاب و عترت معدن علوم لدّنى و حكمت هاىبزرگ و عالى و احكام شرعى اند.(5)»

[
1 . المرقاة فى شرح المشكاة، ج 5، ص 600.

2 . صحيح شرح العقيدة الطحاويه، ص 654.

3 . الصواعق المحرقه، ص 149.

(4)4 . جواهر العقدين، ص 244.

5 . صواعق المحرقه، ص 149.
]

تفتازانى بعد از نقل حديث ثقلين مى گويد: «آيا نمى بينى كه چگونه پيامبر(صلى الله عليه وآله)اهل بيت خود را به كتاب خود مقرون ساخته است؟ اين نيست مگر به جهت تمسك به كتاب و عترت انسان را از ضلالت و گمراهى نجات خواهد داد. و معناى تمسك به كتاب و عترت آن است كه به علم و هدايتى كه نزد آن دو است اخذ كرده و عمل نماييم.(1)»

8 ـ عصمت اهل بيت(عليهم السلام)

از جمله امورى كه به وضوح از حديث شريف استفاده مى شود عصمت و حجيت اقوال و افعال اهل بيت(عليهم السلام)، و به تعبير ديگر، حجيت سنّتِ اهل بيت(عليهم السلام) است، كه اين مطلب را از چند موضع حديث مى توان اثبات كرد:الف) اقتران اهل بيت به كتاب خدا; آن كتابى كه به نصّ قرآن هرگز در او باطل راه نخواهد داشت. پرواضح است كه صدور هر مخالفتى با قرآن ـ چه از روى عمد يا سهو يا غفلت ـ افتراق و جدايى از قرآن به حساب مى آيد، اگر چه عنوان معصيت بر آن صادق نباشد، همانند مخالفت هايى كه با سهو يا غفلت و نسيان همراه باشد.

استاد توفيق ابو علم، نويسنده مصرى مى گويد: «پيامبر(صلى الله عليه وآله) اهل بيت خود را به كتاب عزيز خداوند مقرون ساخته است، كتابى كه هرگز در او باطل نفوذ نخواهد كرد و هرگز از يكديگر جدا نخواهند شد. واضح است كه صدور هر نوع مخالفت با احكام دين افتراق و جدايى از قرآن محسوب مى گردد، در حالى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) خبر از عدم جدايى اين دو داده است. از همين رو، حديث دلالتى ظاهر و آشكار بر عصمت اهل بيت دارد. و پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه اين حديث را در مواقف بسيارى ذكر كرده در پى اين هدف است كه امّت خود را صيانت كرده و آنان را سفارش به استقامت بر تمسك به اين دو نموده، تا در امور مختلف ـ اعم از اعتقادات و فروع ـ به ضلالت و گمراهى گرفتار نشوند....(2)»

ب) در روايت مسلم بن حجاج و ديگران آمده است كه پيامبر قبل از سفارش به كتاب و عترت فرمود: «إنّما أنا بشر يوشك أن يأتى رسول ربّى فأجيب». اين مقدمه
[
1 . شرح مقاصد، ج 2، ص 222.

2 . اهل البيت ـ فاطمة الزهراء، ص 75.

]

دلالت دارد بر اين كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در صدد است تا براى بعد از خود مرجعى دينى معيّن كند، كه عهده دار وظايف او تا روز قيامت گردد. مى دانيم كه جانشين پيامبر(صلى الله عليه وآله) در اداىِ وظايف، همانند خود حضرت بايد از عصمت برخوردار باشد.

ج) پيامبر(صلى الله عليه وآله) طبق حديث مسلم، قرآن را اين گونه توصيف مى كند: در آن هدايت و نور است و آن به مثابه ريسمانى است كه هر كس به آن چنگ زند بر هدايت واقعى است و هر كس كه آن را رها سازد بر ضلالت است. همين حكم براى عترتى است كه مقرون به كتاب خدا و عِدل آن شده است.

د) طبق روايت احمد بن حنبل، حضرت فرمود: «لن يفترقا حتّى يردا علىّ الحوض» تعبير به «لن» تصريح به جدا نشدن قرآن و عترت از يكديگر تا روز قيامت است. و عدم افتراق كنايه از مخالفت نكردن ـ ولو سهوى ـ عترت با هيچ يك از تعليمات قرآن است و اين معنا تنها با عصمت اهل بيت(عليهم السلام) تناسب دارد. و اگر در مواردى اهل بيت خطاكار باشند، قطعاً از قرآن جدا شده اند، زيرا در قرآن هيچ گونه خطا و سهوى وجود ندارد.

هـ ) در برخى از روايات ثقلين درباره قرآن مى خوانيم: «حبل ممدود من السماء الى الارض; قرآن ريسمانى كشيده شده از آسمان به سوى زمين است.» آسمان محلّ نزول رحمت است. از همين رو امر شده كه دست ها را هنگام دعا به سوى آسمان بالا بريم. قرآن مانند ريسمان و حلقه وصلى بين خدا و بندگان است، هركس به آن تمسك كند به طور حتم از سرچشمه زلال معارف الهى بهره مند شده است. عترت پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيز اين طور است. هر كس به آنان اقتدا كرده و از آنان اطاعت كند به منبع فيض و كمال مطلق رسيده و به سعادت دنيا و آخرت واصل شده است و اين مستلزم عصمت اهل بيت، همانند قرآن است.

و) در روايت ترمذى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل شده: «فانظروا بم تخلّفو نى فيهما; نظر و تأمل كنيد كه چگونه حقّ مرا در مورد اين دو جانشين مراعات خواهيد كرد.» اين تعبير به تنهايى دلالت بر لزومِ اطاعت آن دو به طور مطلق دارد و لذا با عصمت سازگار است.

ز) در غالب روايات آمده است: «ما إن أخذتم بهما لن تضلّوا» كه با «لن» به كار

/ 120