نخواهد يافت.»
2 ـ علامه حلّى مى گويد: «اهل سنت همگى از گفتن حىّ على خير العمل، منع كرده اند ولى اماميه بر استحباب آن به دليل تواتر نقل آن از ائمه(عليهم السلام)اتفاق نظر دارند.»
3 ـ صاحب جواهر مى فرمايد: « بنا بر قول اشهر نزد ما از حيث فتوا ـ ولو شهرت روايى عظيم نباشد تا ادعاى اجماع با آن ممكن باشد ـ حىّ على خير العمل جزء اذان است، بلكه در «مدارك» آورده است: جزئيّت مذهب اصحاب اماميه است كه در آن خلافى نيست. در تذكره و نهاية الاحكام به علماى اماميه نسبت داده شده. در ذكرى به عموم اصحاب، نسبت داده شده است. در مسالك آمده كه طائفه اماميه و اصحاب در آن اختلاف ندارند. در ظاهر غنيه اين چنين است:اصحاب اجماع دارند در اين كه فصول اذان هجده فصل است نه بيشتر و نه كمتر: چهار مرتبه تكبير، شهادت به توحيد، شهادت به رسالت، سپس گفتن «حىّ على الصلاة» و «حىّ على الفلاح»، آن گاه «حىّ على خير العمل» و سپس «تكبير» و بعد از آن «لا إله إلاّ الله» و هر كدام از اين فصول دو مرتبه ذكر مى شود...»
ادله جزئيّت «حىّ على خير العمل»
براى جزئيّت اين فقره در اذان مى توان به ادلّه اى تمسك كرد:1 ـ اتفاق مسلمين بر اصل مشروعيّتاز امور مسلّمى كه در آن شكّى نيست، جزئيّت «حىّ على خير العمل» در اذان در عهد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است; زيرا همانگونه كه در روايات شيعه اماميّه و زيديّه و اسماعيليّه به آن اشاره شده، اهل سنّت نيز آن را با طرق خود نقل كرده اند. و نيز از جماعت زيادى از صحابه نقل شده كه آنرا در اذان خود مى آوردند. هر چند برخى از اهل سنّت ادعا
[(1)1ـ الانتصار، مسأله 35.
(2)2ـ تذكرة الفقهاء، ج 3، ص 42.
(3)3ـ جواهر الكلام، ج 9، ص 81 و 82.
]
كرده اند كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به بلال امر نمود تا از اذان حذف كرده و به جاى آن جمله«الصلاة خير من النوم» را قرار دهد. و به تعبير ديگر برخى قائلند كه اين فقره از اذان نسخ شده و به جاى آن فقره ديگرى قرار گرفته است.
آنان در اينكه ناسخ كيست اختلاف دارند، برخى ناسخ را شخص رسول خدا(صلى الله عليه وآله)معرفى كرده اند كه به بلال دستور داد تا آن را حذف كرده و به جايش «الصلاة خير من النوم» قرار دهد، ولى برخى ديگر نسبت به شخص ناسخ سكوت اختيار كرده اند.
از برخى روايات استفاده مى شود كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بلال را امر نمود تا «حىّ على خير العمل» را در اذان بياورد، و بلال نيز تا زمان وفات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) اينگونه اذان مى گفت.
بررسى ادله اهل سنّت بر عدم جزئيّت
عمده ادلّه اهل سنّت بر عدم جزئيّت «حىّ على خير العمل» در اذان در سه نقطه خلاصه مى شود:1 ـ مصادر حديثى معتبر تأكيد بر ثبوت «حىّ على خير العمل» ندارد، و «سنن الكبرى» بيهقى، و«المصنف» ابن ابى شيبه از مصادر دست دوم است.2 ـ راويان احاديثى كه اشاره به جزئيّت كرده اند از ضعفا هستند، لذا رواياتشان از درجه اعتبار ساقط است.
3 ـ از روايات استفاده مى شود كه برخى از صحابه در اذان خود «حىّ على خير العمل» را ذكر مى كرده اند، ولى نزد ما تنها عمل و قول پيامبر(صلى الله عليه وآله) حجّت است.
نقد ادلّه
نسبت به دليل اوّل مى گوييم:اوّلا: اينكه در صحيحين ذكر نشده دليل بر عدم صحّت آن نيست; زيرا به اتّفاق اهل[(1)1 . وسائل الشيعه، ج5، ص416، الأذان بحىّ على خير العمل، حافظ علوى، زيدى، ص91
]
سنّت احاديث صحيح تنها در صحيحين نيست بلكه چه بسيار احاديث صحيح السندى كهدر صحيحين وجود ندارد، بلكه در كتب نه گانه آنها نيز نيامده است.
ثانياً: اگر اين فقره از اذان نسخ شده بود هرگز نبايد بر على بن ابى طالب و اولاد او مخفى شده باشد; زيرا آنان كسانى هستند كه مطابق حديث «ثقلين»، اقتداى به آنها سبب هدايت و در حديث «سفينه» كشتى نجات امّت از ضلالت و گمراهى معرفى شده اند.
ثالثاً: از مجموعه روايات استفاده مى شود كه «حىّ على الصلاة» در عصر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) جزء اذان بوده و حتّى مطابق برخى از روايات تا هنگام وفات آن حضرت در اذان گفته مى شده است.
و لذا اين خود شاهد بر آن است كه اين فقره از اذان سنتى ثابت در اذان به شمار مى آيد. و در صورت شك در نسخ حكم آن مى توانيم استصحاب جزئيت كرده وحكم به بقاء آن نماييم، زيرا نسخ دليل قطعى مى خواهد.
و نسبت به دليل دوّم مى گوييم:اوّلا: بايد ملاحظه شود كه ميزان و ضابطه در جرح و تعديل راويان اين احاديث از جانب رجاليين چه بوده است، آيا به جهت مخالفت در مذهب است، يا جهت واقعى داشته است؟
نمونه مشاهده مى كنيم كه اهل سنّت به حديث نبوى: «على اليد ما اخذت حتّى تؤديه»على رغم ضعف سند آن عمل كرده اند. حديثى كه تنها مرجع آن سمرة بن جندب است.
ثالثاً: جماعت بسيارى از علماى شيعه اماميّه و اسماعيليه و زيديه به طريق صحيح و حسن، جزئيّت «حىّ على خير العمل» را در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل كرده اند، جزئى كه هرگز در زمان رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نسخ نشد. لذا مى توانيم روايات ضعيف در مصادر اهل سنّت را با
[
1 . نصب الرايه، ج1، ص93
(2)2 . مسند احمد، ج5، ص8، 12، 13...
]
طرق صحيح و حسنى كه در مصادر شيعه وارد شده تأييد و تقويت نماييم. و اين مطلب بااطلاع بر سياسى بودن حذف آن در مدرسه خلفا بر شما واضح تر مى گردد.
نسبت به اشكال سوّم مى گوييم:اوّلا: اهل سنّت، به عمل صحابه توجّه خاصى داشته و آن را حجّت مى دانند، و در فتاواى خود آن را مرجع و مصدر حكم معرّفى كرده اند، گرچه ما براى عمل صحابه اعتبارى در حدّ حجّيت موضوعى قائل نيستيم.
ثانياً: قبلا اشاره كرديم كه «حىّ على خير العمل» در عصر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) جزء اذان بوده و بلال در اذان قرائت مى كرده است، و تا هنگام وفات حضرت نيز نسخ نشده است، و لذا مى توان با استصحاب جزئيّت آن را به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نسبت داد.
2 ـ اذان صحابه و اهل بيت(عليهم السلام)
كسى كه مطالعه اى در كتب سيره و تاريخ و حديث داشته باشد پى به اسامى عده اى از صحابه و تابعين و تابعين تابعين و اهل بيت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى برد كه همگى در اذان خود: «حىّ على خير العمل» را قرائت مى كرده اند. گرچه از برخى روايات استفاده مى شود كه آنان در نماز صبح اين فقره را ذكر مى كردند، ولى از برخى روايات ديگر استفاده مى شود كه اين فقره شامل اذان براى همه نمازها بوده است. اينك به اسامى برخى از آنان به صورت فهرستوار اشاره مى كنيم:1 ـ بلال بن رباح حبشى (ت20هـ )
در «كنز العمال» آمده است: «بلال هميشه در اذان صبح «حىّ على خير العمل» مى گفت.»
پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «بهترين اعمال شما نماز است. آنگاه امر كرد بلال را تا در اذان «حىّ على خير العمل» بگويد.»
[(1)1 . كنز العمال، ج8، ص342، ح23174، مجمع الزوائد، ج1، ص330
(2)2 . البحر الزخار، ج2، ص191، الشفاء، ج1، ص260
]
2 ـ على بن ابى طالب(عليه السلام) (ت40هـ )
امام مؤيّد بالله زيدى در كتاب «شرح تجريد» به سند خود از امام على(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شنيدم كه مى فرمود: «بهترين اعمال شما نماز است. آنگاه بلال را امر فرمود تا در اذان «حىّ على خير العمل» بگويد.»
3 ـ ابورافع:حافظ علوى زيدى به سند خود از ابى رافع نقل كرده كه هر گاه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در اذان به «حىّ على خير العمل» مى رسيد، «لا حول و لا قوّة الاّ بالله» مى گفت.
4 ـ عقيل بن ابى طالب:همو به سند خود از عبيده سلمانى نقل مى كند: عقيل بن ابى طالب تا زنده بود در اذان: «حىّ على خير العمل» مى گفت.
5 ـ حسن بن على بن ابى طالب(عليه السلام)
قاسم بن محمّد از بزرگان زيديه نقل مى كند: «... اتفاق است بر اين كه ابن عمر و حسن و حسين(عليهما السلام) و بلال و جماعتى از صحابه در اذان خود «حىّ على خير العمل» را مى گفتند.»
6 ـ ابومحذوره (ت59هـ )
محمّد بن منصور در كتاب «الجامع» به سند صحيح از ابى محذورة يكى از مؤذنين رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل كرده كه گفت: رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مرا امر نمود تا در اذان: «حىّ على خير العمل» بگويم.
7 ـ حسين بن على بن ابى طالب
قبلا به روايت آن اشاره شد.
[(1)1 . جواهر الأخبار والآثار، ج2، ص191، الاعتصام بحبل الله المتين، ج1، ص209
(2)2 . الأذان بحىّ على خير العمل، ص28، الاعتصام، ج1، ص289
(3)3 . همان، ص54
(4)4 . الاعتصام بحبل الله المتين، ص307، الروض النضير، ج1، ص542
(5)5 . ميزان الاعتدال، ج1، ص139، لسان الميزان، ج1، ص268، البحر الزخّار، ج2، ص192
(6)6 . الاعتصام، ص307
]